جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

laq[q]
loose  |

لق

معنی: لق . [ ل َ ] (ص ) لغ. صاف . بی موی و صاف . (برهان ). || نااستوار: میخی لق ؛ جنبان بر جای خود. دندانی لق ؛ متزعزع ، متحرک ، دندان که بر جای استوار نباشد و جنبان بود: دندانهای لق . اسنان متحرکة. || تباه . فاسد (تخم مرغ و جز آن ). ضایع و گندیده که چون بجنبانی آواز دهد و آن نشانه ٔ تباهی باشد.
- آرواره ٔ لق داشتن ؛ عادت به دشنام گفتن داشتن .
- تخم لق در دهن کسی شکستن ؛ تعبیری مثلی به معنی او را به یاد آرزوئی که خود ملتفت آن نبود آوردن . او را به دعویی باطل داشتن . امیدی برنیامدنی به وی دادن . وعده ٔ وفانشدنی به وی کردن .
- تق و لَق ّ؛ کاسد. ناروا. بی رونق .
- دهن لق ؛ که نتواند سِرّی را نگه دارد.
- دهن لقی ؛ به نگهداری سِرّ قادر نبودن .
... ادامه
585 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عامیانه]
مختصات: (لَ) (ص .)
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: بن حال
آواشناسی: laq
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 130
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
loose | jiggly , wobbly , unsteady , rickety , loppy , log
ترکی
laq
فرانسوی
lacq
آلمانی
laq
اسپانیایی
laq
ایتالیایی
laq
عربی
فضفاض | طليق , رخو , حر , لين , مفكوك , غير دقيق , متمتع بحرية , بدون تنظيم , فك , رخى , هلهل , أطلق , عاش حياة ماجنة , حل , أطلق صراحه , على نحو طليق , مرتخي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "لق" در زبان فارسی به معنای شل و سست یا ناچیز است. برای نگارش صحیح و قواعد مربوط به آن، موارد زیر را می‌توان ذکر کرد:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "لق" به صورت زیر نوشته می‌شود و نیازی به اعراب‌گذاری ندارد مگر در متون خاص دینی یا ادبی برای بیان دقیق‌تر معنی.

  2. نوع کلمه: "لق" یک صفت است و می‌تواند به عنوان توصیف‌کننده‌ی اسم‌ها استفاده شود.

  3. مترادف‌ها و هم‌خانواده‌ها: مترادف‌هایی مانند "شل"، "سست"، و "بی‌اثر" می‌توانند در متن‌های مختلف جایگزین "لق" شوند.

  4. ترکیب‌ها: این کلمه می‌تواند در ترکیب‌های مختلف به کار برود، مانند "لق بودن" یا "لق و بی‌ارزش".

  5. استفاده در جملات: این کلمه می‌تواند به عنوان صفت در جملات مختلف به کار برود. به عنوان مثال: "این نخ بسیار لق است و نمی‌تواند بار سنگینی را تحمل کند."

  6. نگارش علائم نگارشی: در جمله‌ای که از "لق" استفاده می‌شود، باید به رعایت علائم نگارشی توجه داشت. به عنوان مثال، اگر در انتهای جمله باشد، باید نقطه گذاشته شود.

با رعایت این موارد می‌توان به درستی از کلمه "لق" در نوشتار و گفتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در اثر بارش باران، زمین در بعضی نقاط لق و نرم شده بود.
  2. او به دلیل لق بودن پایه‌های صندلی، تصمیم گرفت که آن را تعمیر کند.
  3. در حیاط خانه، چند سنگ لق وجود داشت که هر لحظه امکان افتادنشان بود.

واژگان مرتبط: سست، شل، گشاد، هرزه، ول، تکان خورده، لرزان، جنبنده، متغیر، زهوار در رفته، ضعیف، نرم استخوان، قطع کننده، شل و آویزان

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری