جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mādeh

مادح

معنی: مادح . [ دِ ] (ع ص ) ستایشگرو مدح کننده . (آنندراج ). ستایش کننده . مدح کننده و تعریف کننده . (ناظم الاطباء). آفرین گر. واصف . وصاف . مداح .ستاینده . آفرین سرا. ستایش سرا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مدح کننده . ستایشگر. ج ، مادحان :
ز بس برسختن زرش بجای مادحان هزمان
ز ناره بگسلد کپان ز شاهین بگسلد پله .
فرخی (دیوان ص 350).
بد گفتن اندر آنکس ، کو مادح تو باشد
باشد ز زشت نامی باشد ز بدعواری .
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 100).
مباش مادح خویش و مگوی خیره مرا
که من ترنج لطیف و خوشم تو بی مزه تود.
ناصرخسرو.
مرا بمدحی شاها ولایتی دادی
کدام شاهی هرگز بمادحی این داد.
مسعودسعد.
مدح کم نایدت که مادح تو
بنده مسعودسعد سلمان است .
مسعودسعد.
مادحی ام چنانکه او داند
گفته در مدح او بسی اشعار.
مسعودسعد.
بردست راست و چپ ملکان مادح ویند
خاقانی از زبان ملک مدح خوان اوست .
خاقانی .
مادحی ام گاه سخن بی نظیر
در طلب نام نه در بند نان .
خاقانی .
مادح شیخ امام عالم عامل که هست
ناصر دین خدای مفتخر اولیا.
خاقانی .
و مادح وی اجتناب از هوی و عصیان ... (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 447).
مادح خورشید مداح خود است
که دو چشمم روشن و نامر مد است .
مولوی .
مادحت گر هجو گوید برملا
روزها سوزد دلت ز آن سوزها.
مولوی .
... ادامه
582 | 0
مترادف: ستايشگر، مدح كننده، آفرين گو، مداح
متضاد: قادح
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت) [قدیمی]
مختصات: (دِ) [ ع . ] (اِفا.)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 53
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
ماداه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مادح" به معنای کسی است که مدح و ستایش می‌کند، یا شاعری که در مدح و ستایش دیگران شعر می‌سراید. در نوشتار و نگارش فارسی، قواعدی وجود دارد که می‌توان به آن‌ها توجه کرد:

  1. نحوه نوشتار: کلمه "مادح" باید با املای صحیح و با استفاده از حروف فارسی نوشته شود. این کلمه بدون هیچ گونه علامت خاصی در پایان آن نوشته می‌شود و کتبه آن "مادح" است.

  2. علامت‌گذاری: در جملاتی که این کلمه مورد استفاده قرار می‌گیرد، می‌توان از علامت‌های نگارشی مناسب مانند ویرگول یا نقطه برای جداسازی جملات و عباراتی که در آنها کلمه "مادح" وجود دارد، استفاده کرد.

  3. تطابق با قواعد صرف و نحو: "مادح" یک اسم است و با فعل‌ها و صفت‌های مرتبط با خود باید تطابق داشته باشد. به عنوان مثال، می‌توان از فعل‌هایی چون "نوشتن"، "گفتن" و "سرودن" در جملات استفاده کرد.

  4. استفاده در جملات: می‌توانید این کلمه را در جملات مختلف به کار ببرید. به عنوان مثال:

    • "مادحانی که در این مراسم حضور دارند، به ستایش شخصیت‌های بزرگ خواهند پرداخت."
    • "شعرهای مادح قابلیت انتقال احساسات عمیق را دارند."
  5. توجه به معنای کلمه: استفاده از کلمه "مادح" باید در زمینه‌های مناسب انجام شود و از نظر معنایی با سایر کلمات جملات هماهنگی داشته باشد.

با رعایت این قواعد، می‌توانید کلمه "مادح" را به درستی و به شیوه‌ای مؤثر در نوشته‌های خود به کار ببرید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. مادح در مدح و ستایش شخصیت‌های بزرگ تاریخ شعر زیبایی سرود.
  2. در مراسم، مادح با صدای دلنشین خود، فضایی معنوی و پر از احساسات را ایجاد کرد.
  3. مادح های قدیمی در ادبیات فارسی همیشه مورد احترام و توجه قرار گرفته‌اند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری