جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: متهم . [م ُت ْ ت َ هََ ] (ع ص ) (از «وهَ م ») بدنام شده و تهمت زده شده . (ناظم الاطباء). بدنام . (آنندراج ). تهمت آلود. تهمت آلوده . مظنون . ظنین .بریم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کسی که مورد تهمت قرار گرفته باشد. به بدی شناخته شده : نیست به بد رهنمون نیست به بد مضطرب نیست به بد بردبار نیست به بد متهم . منوچهری . خداوند جهان شادی دوست و خودرای وزیرمتهم و ترسان . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 548). اگر تهمتم کردنادان چه باک از آن پس که گنگ است و کور و اصم از آن پاکتر نیست کس در جهان که هست او سوی متهم متهم . ناصرخسرو (دیوان ص 264). چون در بازار مسلمانان بخرد از آنکس که وی مردار به حلال ندارد. و روا نبود خرید از آنکس که به حلال دارد یا متهم باشد در آن . (ترجمه ٔ النهایه ٔ طوسی چ سبزواری ص 64). آن مکن در عمل که در عزلت خوار و مذموم و متهم باشی . سعدی . || به دروغ نسبت داده شده به چیزی یا عملی : مرد هشیار در این عهد کم است ور کسی هست بدین متهم است . سنایی . مریم آبستنی است لعل تو از بوسه باش تا به خدایی شود عیسی تو متهم . خاقانی . - متهم داشتن ؛ متهم کردن . اتهام زدن : به لیلی متهم دارند مجنون را وزین غافل که دارد گفتگوی مردم دیوانه محملها. صائب (آنندراج ). - متهم دانستن ؛ گناهکار دانستن . مورد تهمت پنداشتن : ائمه ٔ اصفهان چون صدرالدین و ... او را متهم میدانستند. (سلجوقنامه چ خاور ص 41). - متهم شدن ؛ مورد تهمت قرار گرفتن . تهمت زده شدن : گر سوی اهل جهل بدین متهم شدی سوی خدای به ز براهیم ادهمی . ناصرخسرو (دیوان ص 451). چون عشق تو داعی عدم شد نتوان به وجود متهم شد. عطار. در بخارا بنده ٔ صدر جهان متهم شد گشت از صدرش نهان . مولوی (مثنوی ج 3 ص 210). شاه بویی برد از اسرار من متهم شد شه گفتار من . مولوی . - متهم کردن ؛ مورد تهمت قراردادن . تهمت زدن : و آن که دین دارد و خردمندی خویشتن خیره متهم نکند. ابوبکر ترمذی . متهم کن نفس خود را ای فتی متهم کم کن جزای عدل را. مولوی . بر او حسد بردند و به خیانتش متهم کردند. (گلستان ). لایق قدر علما نباشد خود را متهم کردن . (گلستان ). به این جمال و نکویی که اوست میترسم موحدان به خدایی کنند متهمش . ملانظیری نیشابوری . - متهم گرداندن ؛ متهم کردن : عاجزتر ملوک آن است که ... نزدیکان خود را متهم گرداند. (کلیله و دمنه ). و پیش از آنکه او خیانت من تقریر کند من او را به ترک امانت و تعرض متهم گردانم . (سندبادنامه ص 73). - متهم گردیدن ؛ متهم شدن : هر که با بدان نشیند اگر نیز طبیعت ایشان در او اثر نکند بطریقت ایشان متهم گردد. (گلستان ، کلیات سعدی چ مصفا ص 138). در مظان اتهام، در معرض اتهام، داراي اتهام accused, accuser المتهم، متهم، المدعى عليه sanık accusé beschuldigt acusado accusato مدعی
کلمه "متهم" در زبان فارسی به معنای فردی است که به ارتکاب جرمی متهم شده است. برای استفاده صحیح از این کلمه و موارد نگارشی مرتبط با آن، میتوان به نکات زیر توجه کرد:
نوشتار صحیح: کلمه "متهم" باید درست و بدون اشتباه تایپی نوشته شود. یعنی "م" و "ت" باید به درستی و در کنار یکدیگر قرار بگیرند.
نقطهگذاری: اگر "متهم" در وسط یک جمله قرار گیرد، باید به قواعد نقطهگذاری توجه شود. مثلاً اگر جملهای به این صورت باشد: "متهم به دلیل مدارک غیرقابل قبول آزاد شد"، باید بعد از "متهم" یک ویرگول در صورت نیاز به کار برده شود.
تطابق بر اساس جنس: اگر بخواهید به یک متهم زن اشاره کنید، میتوان از واژهجات دیگری مانند "متهمه" استفاده کرد. استفاده از شکل مؤنث در فارسی در مکالمات رسمی و نگارشهای ادبی اهمیت دارد.
قیدهای توصیفی: میتوان به متهم صفتهایی نسبت داد تا توصیف بهتری داشته باشیم. برای مثال: "متهم فراری" یا "متهم سابقهدار".
نحوه استفاده در جملات: زمانی که از کلمه "متهم" استفاده میکنید، باید ساختار جمله را به گونهای تنظیم کنید که مفهوم بهروشنی منتقل شود. به عنوان مثال:
"متهم در دادگاه حاضر شد."
"مدارک ارائه شده برای اثبات بیگناهی متهم کافی نبود."
قواعد فعل: در جملاتی که "متهم" به عنوان فاعل یا مفعول به کار میرود، باید به تطابق فعل با فاعل توجه کنید. مثلاً "متهم در دادگاه حضور داشت" و نه "متهم در دادگاه حضور داشتند."
با رعایت این نکات، میتوانید به شکل موثری از واژه "متهم" در نوشتار و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
متهم روز گذشته در دادگاه حاضر شد تا از خود دفاع کند.
به گفته وکیل، متهم هیچ نقشی در وقوع جرم نداشته است.
پس از بررسی شواهد، قاضی تصمیم به آزادی موقت متهم گرفت.