جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

moha(e)bbat
love  |

محبت

معنی: محبت .[ م َ ح َب ْ ب َ ] (از ع ، اِمص ) محبة. دوست داشتن . (جرجانی ). صاحب غیاث اللغات و به تبع او صاحب آنندراج آرد که کلمه بفتح میم صحیح است و آنچه به ضم مشهور است غلط است چه مصدر میمی از ثلاثی مجرد به ضم اول مستعمل نشده است . (از غیاث ) (از آنندراج ). || مهر. ودّ. وداد. دوستداری . دوستی . مودت و عشق . (ناظم الاطباء). حب : با آنچه ملک عادل انوشیروان کسری بن قباد را سعادت ذات ... و محبت علم ... حاصل است می بینم که کارهای زمانه میل به ادبار دارد. (کلیله و دمنه ). شربتهای تلخ که آن روز تجرع افتد واجب کند که محبت دنیا را بر دلها سرد کند. (کلیله و دمنه ).
محبت نمی زاید اکنون طبایع
کز این چار زن مردزائی نبینم .
خاقانی (دیوان ص 311).
در محبت جان ما خاقانیا
در بر دل رایگان میخواندش .
خاقانی .
لاجرم دلها در هوای او قدم محبت میزنند. (سندبادنامه ص 10).
از محبت نار، نوری میشود
وز محبت دیو، حوری میشود.
مولوی .
جز عنایت کی گشاید چشم را
جز محبت کی نشاند خشم را.
مولوی .
کافّه ٔ انام از خواص و عوام به محبت او گرائیده اند. (گلستان ).
- محبت باختن ؛ عشق باختن . به دوستی و عشق پرداختن .دوستی ورزیدن :
صنعت مکن که هرکه محبت نه راست باخت
عشقش به روی دل در محنت فراز کرد.
حافظ.
- امثال :
آنجاکه رشک نیست محبت چه میکند .
حلوا به کسی ده که محبت نچشیده .
سعدی .
محبت در چشم است .
محبت دو سر دارد .
محبت محبت آورد .
|| (اصطلاح فلسفه ) عبارت است از ابتهاج به شیئی یا از شیئی موافق اعم از آنکه عقلی باشد یا حسی و حقیقی باشد یا ظنی . || (اصطلاح تصوف ) عبارت است از غلیان دل در مقام اشتیاق به لقاء محبوب . امام ابوالقاسم قشیری گوید محبت محو محب است بصفاته و اثبات محبوب است بذاته ، که تمام صفات خود را در طلب محبوب نفی کند. رودباری محبت را موافقت داند و هجویری گوید محبت حق نسبت به بنده ارادت خیر بود و رحمت و محبت اسمی است از اسامی ارادت و بالجمله محبت خدا آن است که بنده را از معاصی برهاند و مقامات و احوال عالیه وی را کرامت فرماید. محبت بر چند وجه است : یکی به معنی ارادت به محبوب که بی سکون نفس و میل و هوا حاصل نمی شودو یکی بواسطه ٔ میل و هوا و انس حاصل میشود که مخصوص مخلوقات است نسبت به یکدیگر؛ و دیگر به معنی احسان باشد و تخصیص بنده که او را به درجه ٔ کمال رساند و دیگر به معنی ثناء جمیل است بر بنده . جنید گوید محبت میل قلب است و محبت صفتی است که میان مخلوقات و میان بنده و حق تعالی می باشد. محبتی که میان مخلوقات است اول درجه ٔ آن موافقت طبع است که عاقبت به عشق شدید منتهی می شود و محبت حق به بنده خیر است و محبت بنده بر حق طاعت است و هر چند محبت زیادت گردد طاعت زیادت شود و از این جهت بعضی گویند محبت موافقت است در طاعت .(از فرهنگ مصطلحات عرفا تألیف سید جعفر سجادی ). میل روح است به مشاهده ٔ جمال ذات و آن دو قسم است عام و خاص . محبت عام ، به سبب ممازجت به اعراض . شرابی است حامل صفا و کدورت و لطافت و کثافت : محبت خاص به جهت تنزه از مخالطت اغراض همه صفا و لطافت در لطافت و خفت در خفت است . (از نفائس الفنون علم تصوف ).
... ادامه
3642 | 1
مترادف: انس، تولا، حب، خاطرخواهي، دلدادگي، دوستي، شفقت، صميميت، عشق، عطوفت، علاقه، مصادقت، مودت، مهر، مهرباني، ود، وداد، هواخواهي
متضاد: عداوت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر) [عربی: مَحَبّة]
مختصات: (مَ حَ بَّ) [ ع . محبة ] (مص م .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 450
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
love | affection , kindness , tenderness , friendship , kindliness
ترکی
alaka isim: sevgi | eğilim , etkileme , hastalık , düşkünlük , şefkât , meyil
فرانسوی
affection nom: affection
آلمانی
zuneigung substantiv: zuneigung | neigung , zärtlichkeit , affektion
اسپانیایی
afecto sustantivo: afecto | cariño , afección
ایتالیایی
affetto sostantivo: affetto | affezione , amore
عربی
حب | محبة , عشق , مودة , محبوب , محبوبة , حنان , ولع , هوى
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

در زبان فارسی، کلمه "محبت" به معنای عشق، علاقه و محبت به کار می‌رود. در نگارش این کلمه و استفاده از آن، چند نکته و قاعده وجود دارد:

  1. نحو و دستور زبان:

    • "محبت" به عنوان اسم، معمولاً در جملات به عنوان فاعل یا مفعول به کار می‌رود. به عنوان مثال: "محبت شرط دوستی است."
  2. مشتقات:

    • کلمه "محبت" می‌تواند مشتقات مختلفی داشته باشد؛ به عنوان مثال:
      • محبت‌آمیز (صفات)
      • محبتی (قید)
  3. نحوه تلفظ:

    • تلفظ صحیح این کلمه "mo-habbat" است و به صورت هجایی "مح-بت" تقسیم‌بندی می‌شود.
  4. نکات نگارشی:

    • در متن‌های ادبی، "محبت" معمولاً با بار معنایی عمیق‌تری به کار می‌رود و ممکن است در اشعار و نثرهای ادبی به تکرار بیفتد.
    • در جملات توصیفی، می‌توان از کلمه "محبت" به همراه صفاتی مانند "عمیق"، "خالص" و "پاک" استفاده کرد.
  5. بیان احساسات:
    • در متن‌ها و جملات می‌توان از "محبت" برای بیان احساسات استفاده کرد، برای مثال: "محبت میان آن‌ها بی‌نهایت بود."

با رعایت این اصول، می‌توان از کلمه "محبت" در نگارش‌های مختلف به درستی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. محبت واقعی زمانی به وجود می‌آید که انسان‌ها بدون انتظاری از یکدیگر، به یکدیگر کمک کنند.
  2. کودکان به دلیل محبت والدین خود، احساس امنیت و آرامش می‌کنند.
  3. محبت می‌تواند قفل قلب‌ها را باز کند و پیوندهای عمیق‌تری میان افراد ایجاد کند.

واژگان مرتبط: معشوقه، مهربانی، خاطرخواهی، عاطفه، تاثیر، ابتلاء، لطف، مروت، خوبی، خوش قلبی، دوستی، رفاقت، اشنایی، تولی، محب

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری