جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

moheq[q]

محق

معنی: محق . [ م َ ] (ع مص ) باطل گردانیدن . (آنندراج ). باطل کردن چیزی را. (از ناظم الاطباء). ابطال . || ناچیز گردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناچیز کردن چیزی را. (از ناظم الاطباء). || محو و پاک کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). برکندن . استیصال . نیست کردن . || در اصطلاح صوفیه ، فنای وجود عبد است در ذات حق . (کشاف اصطلاحات الفنون ). فنای بنده است در عین حق (ابن العربی ). فنای وجود عبداست در ذات حق تعالی همانطوری که محو فنای افعال عبداست در فعل حق تعالی و طمس فنای صفات است در صفات حق . (از تعریفات جرجانی ). رجوع به محو شود. در اصطلاح صوفیه بالاتر از محو است زیرا محو از خود اثر و نشانه گذارد اما از محق اثر و نشانه هم نماند :
اول محو است طمس ثانی
آخر محق است اگر بدانی .
(کشاف اصطلاحات الفنون ).
- محق شدن ؛ نابود شدن . از میان رفتن : این کسری از فرزندان هرمزبن انوشروان بوده است و در ملک مجالی و فسحتی نیافت و زود محق شد.
|| برکت چیزی ربودن . یقال محق اﷲ الشی ٔ؛ یعنی خدا برکت آن را زایل گرداند. منه قوله تعالی : یمحق اﷲ الربوا و یربی الصدقات . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). برکت بردن از. بی برکت کردن . برکت برداشتن از. (زمخشری ). || کاهانیدن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نقصان . کاستن . بکاستن . کاهیدن . کاهانیدن . (آنندراج ). || سوختن گرما چیزی را. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
... ادامه
636 | 0
مترادف: 1- محو، فنا 2- محو كردن، پاك كردن 3- درمحاق افتادن 4- كاستن، كاهيدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی: محقّ]
مختصات: (مَ) [ ع . ]
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 148
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
عربی
مستحق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "محق" در زبان فارسی به معنای کسی است که حق دارد یا حقوقش استحقاق دارد. این کلمه معمولاً به عنوان صفت به کار می‌رود و می‌تواند در جملات مختلف مورد استفاده قرار گیرد.

قواعد نگارشی مرتبط با "محق":

  1. نحوه استفاده:

    • کلمه "محق" به عنوان صفت می‌تواند قبل یا بعد از اسم به کار رود. مثال:
      • او محق است.
      • شخص محق برای دریافت حقوق خود تلاش می‌کند.
  2. صرف و نحو:

    • این کلمه به صورت مفرد و جمع به کار می‌رود.
      • مفرد: محق
      • جمع: محقین
  3. نگارش:

    • در هنگام نوشتن این کلمه، توجه به استفاده درست از حروف و اعراب‌گذاری (چون این کلمه اعراب‌گذاری خاصی ندارد) مهم است.
  4. ترکیب‌ها:

    • "محق" در ترکیبات مختلف به کار می‌رود و می‌تواند با کلمات دیگر ترکیب شود. مثال:
      • حقوق محق
      • فرد محق
  5. جنس کلمه:
    • "محق" یک صفت است و به همین دلیل می‌تواند با اسامی مذکر و مؤنث سازگار شود:
      • او محق است (مذکر یا مؤنث).

با رعایت این اصول و قواعد، می‌توان از کلمه "محق" به درستی در نگارش و گفتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او همیشه به حقوق خود پایبند بود و در برابر بی‌عدالتی‌ها محق احساس می‌کرد.
  2. برای دفاع از ایده‌هایش در جلسه، به دلایل علمی و منطقی استناد کرد و اینطور نشان داد که محق است.
  3. در پایان تحقیق، نتایج نشان داد که ادعای او محق و قابل قبول است.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری