جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مسنون . [ م َ ] (ع ص ) مشورت کرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || تیزکرده از کارد و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). تیزکرده و صیقل زده از کارد و جز آن . (ناظم الاطباء). تیز: سنان مسنون ؛ سنانی تیز. (مهذب الاسماء) (دهار). || آراسته کرده . روشن و تابان نموده . (منتهی الارب ).روشن و تابان گشته . || هر چیز املس شده . (ناظم الاطباء). || تابان روی : رجل مسنون الوجه ؛ مرد تابان روی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آن که در روی و بینی او درازی باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). روئی کشیده . (مهذب الاسماء). آن که رو و بینی او دراز باشد. || راه رفته و سیرکرده شده . || سنت شده و ختنه شده . (ناظم الاطباء). سنت کرده شده . || مشروع و موافق شرع و سنت آن حضرت ، یعنی پیغمبر اسلام (ص ). (ناظم الاطباء). وارد شده در سنت . سنت شده . جایز. || مستحب . مندوب . (یادداشت مرحوم دهخدا): بعد از این غسل ها [ واجب ] همه مسنون است و آن دوازده اند: غسل آدینه ، غسل هر دو عید، غسل آفتاب و ماه گرفتن ... (کشف الاسرار ج 2 ص 517). || بوی ناک : حماء مسنون ؛ گل و لای بوناک . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). متغیر. (ناظم الاطباء): ماء مسنون ؛ آبی متغیرشده . (مهذب الاسماء). بوی ناک و گنده . گندیده . متغیرشده . (یادداشت مرحوم دهخدا). - خاک مسنون ؛ خاک بوی ناک و گندیده : آدم جهل و جفا و شومی را جان تو بدبخت خاک مسنون شد. ناصرخسرو (دیوان چ دانشگاه ص 79). بر آن تربت که بارد خشم ایزد بلا روید نبات از خاک مسنون . ناصرخسرو. - گِل مسنون ؛ گل بوی ناک و متعفن : بلکه به جان است نه به تن شرف مرد نیست جسدها همه مگر گل مسنون . ناصرخسرو. گر همی گوئی که خانه ست این گل مسنون ترا چون همه کوشش ز بهر این گل مسنون کنی . ناصرخسرو. || روغنی . نان در روغن پخته . (دهار). مُسَمًّى
کلمه "مسنون" در زبان فارسی به معنای "سنتی" یا "مقبول" است و به ویژه در متون دینی و فرهنگی کاربرد دارد. برای استفاده صحیح از این کلمه و قواعد نگارشی مرتبط با آن، نکات زیر را مد نظر قرار دهید:
املا: املای صحیح کلمه "مسنون" همیشه باید بدون تغییرات باشد. این کلمه به همین شکل نوشته میشود.
نحو: "مسنون" معمولاً به عنوان صفت به کار میرود و میتواند به همراه اسمها بیاید. مثلاً: "خطبهی مسنون" یا "روشهای مسنون".
جنس و شمار: کلمه "مسنون" به صورت مذکر به کار میرود و برای اسمهای مؤنث از فرم مؤنث آن (در صورت وجود) استفاده میشود.
قید و صفت: میتوان از "مسنون" به عنوان قید و صفت در جملات استفاده کرد. مثلاً: "این اعمال بر اساس سنتهای مسنون انجام میشود."
استفاده در متون: در متون مذهبی و علمی، کلمه "مسنون" بهطور ویژهتری استفاده میشود، لذا در این متون دقت بیشتری در به کارگیری آن لازم است.
توجه به این نکات میتواند به شما کمک کند تا در استفاده از کلمه "مسنون" دقت بیشتری داشته باشید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در فرهنگ اسلامی، احترام به افراد مسن و مسنون یکی از ارزشهای مهم محسوب میشود.
او با وجود سن مسنون خود، همچنان به فعالیتهای اجتماعی و فرهنگی ادامه میدهد.
جامعه باید به نیازهای خاص افراد مسنون توجه بیشتری داشته باشد تا کیفیت زندگی آنها بهبود یابد.