جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: مصون . [ م َ ] (ع ص ) مصوون . محفوظ. نگاهداشته . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نگاهداشته شده و محفوظ. (از غیاث ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). نگهداشته . (مهذب الاسماء) (دهار). ایمن . مأمون . محروس . دورداشته از تعرض : عرضی مصون ؛ عرضی دور از تعرض . مقابل عرض مبتذل . (یادداشت مؤلف ) : آورده اند که در آبگیری ازراه دور و از گذریان و تعرض ایشان مصون سه ماهی بودند. (کلیله و دمنه ). هر راز که ثالثی در آن محرم نشود هرآینه از اشاعت مصون ماند. (کلیله و دمنه ). لقبی که در خزینه ٔ الطاف باری تعالی ازبهر او مخزون بود و از مشارکت اغیار محفوظ و مصون . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 215). از طوارق ایام و حوادث روزگار مصون و محروس مانده . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 410). مال مزکی دارند و جامه ٔ پاک و عرض مصون . (گلستان ). تا دامن قیامت این چشمه ٔ نیک از چشم بد مصون باد و ترازوی این اقبال ازچشم گردان زوال مأمون . (لباب الالباب چ نفیسی ص 5). - مصون شدن ؛ محفوظ شدن . - مصون گردیدن (گشتن ) ؛ محفوظ شدن . - مصون ماندن ؛ محفوظ ماندن : ما از وقع صولت او از در وقایه ٔ تحرز حالی را مصون می مانیم و ایزدتعالی دیده ٔ دلهای ما را به کحل بیداری و هشیاری روشن می دارد. (مرزبان نامه ص 261). ايمن، بري، حفظشده، درامان، محفوظ، نگاه داشته immune, protected, inviolable, untouchable, defended, guarded حصين، مستثنى، منيع، ذو مناعة، معفى bağışıklık immunitaire immun inmune immune ازاد، دارای مصونیت قانونی و پارلمانی، محفوظ، سپردار، غصب نکردنی، نجس، غیرقابل لمس، لمس ناپذیر
... ادامه
1101|0
مترادف:ايمن، بري، حفظشده، درامان، محفوظ، نگاه داشته
کلمه "مصون" در زبان فارسی به معنای "محافظت شده" یا "ایمن" است و در متون مختلف به کار میرود. برای استفاده درست از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی و گرامری، نکات زیر را مد نظر قرار دهید:
معنی و استفاده: در جملات خود از "مصون" به طرز صحیحی استفاده کنید. به عنوان مثال: "این سند مصون از هرگونه تغییر و تحریف است."
نحوه صرف: "مصون" یک صفت است و معمولاً قبل از اسم میآید و در جملات میتواند با اسمهای مذکر و مؤنث و مفرد و جمع هماهنگی داشته باشد. به عنوان مثال:
مصون (حالت مفرد مذکر): "این مکان مصون است."
مصون (حالت مفرد مؤنث): "این سند مصون است."
مصونها (حالت جمع): "این مکانها مصون هستند."
نکات نگارشی: در نوشتار خود سعی کنید از ویرگول (،) و نقطه (.) به درستی استفاده کنید تا جملاتتان ساختار منطقی و خوانایی داشته باشند. مثلاً: "این محل مصون از خطر است؛ بنابراین، میتوانیم در آنجا استراحت کنیم."
استفاده از همنشینیها: کلمه "مصون" معمولاً با واژههایی مانند "خطر"، "آسیب"، "تهدید" و غیره به کار میرود. به عنوان مثال: "زندگی او در این شرایط مصون به نظر میرسد."
توجه به سیاق سخن: هنگام نوشتن باید توجه داشته باشید که کلمه "مصون" متناسب با سیاق و موضوع متن شما باشد. به عنوان مثال، در زمینههای حقوقی یا امنیتی بیشتر استفاده میشود.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "مصون" به درستی و مؤثری در نوشتهها و گفتوگوهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
با رعایت اصول بهداشت، میتوانیم از خود در برابر بیماریها مصون بمانیم.
این دارو به طوری طراحی شده است که سیستم ایمنی بدن را تقویت کرده و ما را از ابتلا به ویروسها مصون میسازد.
استفاده از کلاه ایمنی هنگام موتورسواری، فرد را از آسیبهای جدی مصون نگه میدارد.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: ازاد، دارای مصونیت قانونی و پارلمانی، محفوظ، سپردار، غصب نکردنی، نجس، غیرقابل لمس، لمس ناپذیر