جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

maqbun
maggie  |

مغبون

معنی: مغبون .[ م َ ] (ع ص ) فریب خورده در خرید و فروخت و زیان رسیده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). فریب خورده و فریفته شده وگول خورده و بیشتر در معامله گویند. الحدیث : المغبون لامحمود و لامأجور. (ناظم الاطباء). فریب خورده در بیع. (از اقرب الموارد). زیان دیده . زیان کشیده . زیان زده .زیانکار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
آن مرده را که کرد چنین زنده
هرکس که این نداند مغبون است .
ناصرخسرو.
کسی کانده برد از نور خورشید
بود مغبون به عمر خویش و محزون .
ناصرخسرو.
بس باک ندارم همی ز محنت
مغبون من از این عمر رایگانم .
مسعودسعد.
تو ای بازاری مغبون که طفلی را ز بی رحمی
دهی دین تا یکی حبه ش ز روی حیله بستانی .
سنائی (دیوان چ مصفا ص 349).
ستد و داد را مباش زبون
مرده بهتر که زنده و مغبون .
سنائی .
اگر کسی نفسی از زمان صحبت دوست
به ملک روی زمین می دهد زهی مغبون .
سعدی .
- مغبون شدن ؛ فریب خوردن و فریفته شدن . (ناظم الاطباء).
- مغبون کردن ؛ فریب دادن و گول زدن . (ناظم الاطباء).
- امثال :
قسمت کن ، یا مغبون است یا ملعون . نظیر القاسم مغبون او ملغون . (امثال و حکم ص 1159 و 226).
|| سست عقل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
... ادامه
1082 | 0
مترادف: 1- زيان ديده، زيان كار 2- غبن دار، فريب خورده، گول خورده
متضاد: راضي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (مَ) [ ع . ] (اِمف .)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: maqbun
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 1098
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
maggie
ترکی
beceriksiz
فرانسوی
perdant
آلمانی
verlierer
اسپانیایی
perdedor
ایتالیایی
perdente
عربی
ماجي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مغبون" در زبان فارسی به معنای کسی است که در یک معامله یا توافق متضرر شده و حق او پایمال شده است. برای استفاده صحیح و نگارشی از این کلمه، می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. صفت و اسم: "مغبون" می‌تواند به عنوان صفت به کار رود و به معنای متضرر شده باشد. همچنین می‌تواند به عنوان اسم در جملات مورد استفاده قرار گیرد.

  2. نحو و ساختار جمله: این کلمه معمولاً در جملات به صورت زیر استفاده می‌شود:

    • "او در معامله مغبون شد."
    • "مغبون شدن یکی از خطرات معاملات نادرست است."
  3. نکات نگارشی:

    • در نوشتن این کلمه، توجه به اعراب‌گذاری و نگارش صحیح آن اهمیت دارد. "مغبون" با "غ" غین و "ب" بدون نقطه نوشته می‌شود.
    • اگر در متن رسمی یا ادبی استفاده می‌شود، بهتر است از جملاتی معنی‌دار و اثرگذار استفاده کنید.
  4. جایگاه در متن: می‌توان این واژه را در متن‌های حقوقی، اقتصادی و حتی ادبی به کار برد، اما باید دقت داشت که معنای آن به خوبی منتقل شود.

به عنوان مثال:

  • "توجه به حقوق طرفین در قراردادها، از بروز وضعیت مغبون جلوگیری می‌کند."

با رعایت این نکات می‌توانید از کلمه "مغبون" به درستی و به صورت نگارشی صحیح استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در معامله‌ای که انجام دادم، احساس کردم که به‌خوبی مغبون شدم و نتوانستم حقم را بگیرم.
  2. بعضی از افراد در زندگی به دلیل ناآگاهی، مغبون می‌شوند و فرصت‌های خوبی را از دست می‌دهند.
  3. وقتی نتیجه مسابقه اعلام شد، بازیکنان تیم مغبون و ناراحت بودند که نتوانستند به مرحله بعدی صعود کنند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری