جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mofarreh
enlivening  |

مفرح

معنی: مفرح . [ م ُ ف َرْ رِ ] (ع ص ) فرحت دهنده . (غیاث ) (آنندراج ). شادمانی آورنده . هر چیزی که شادمانی آورد و فرح بخشد و خوشحالی دهد. (ناظم الاطباء). فرح بخش . شادی آور. مسرت بخش . دلگشا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : آوازهای خوش مفرح مثل غنا از آن استماع می کردند. (جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 40). هر نفسی که فرومی رود ممد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات . (گلستان ).
- مفرح گری ؛ مفرح گر بودن که عبارت از فرحت رسانیدن است . (آنندراج ) :
ندید از غمش تا مفرح گری
به قهقه نیفتاد کبک دری .
ملاطغرا (از آنندراج ).
- مفرح نامه ؛ نامه ٔ فرح انگیز. نامه ای که خواندن آن دل را شادمان و پرنشاط سازد. در شاهد زیر از نظامی مراد منظومه ٔ «خسرو و شیرین » است :
مفرح نامه ٔ دلهاش خوانند
کلید بند مشکلهاش خوانند.
نظامی (خسرو و شیرین چ وحید ص 2).
|| (اِ) (اصطلاح طب )داروی مقوی دل . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نام دوای مرکب که شیرین و خوشمزه و خوشبو و مقوی دل و جگر باشد. (غیاث ). به اصطلاح اطبا، نوعی از مرکبات که اعضای رئیسه را قوت دهد، شیرین و خوشمزه و خوشبودار بود. (آنندراج ). نام دارویی است . (از اقرب الموارد).دوایی که فرح آرد. دوا که اندوه ببرد. مرکباتی از داروها که فرح و انبساط آرد. سَلوان . سَلوانَه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مفرح عبارت از چیزی است که مشتمل باشد بر تصفیه ٔ نفس که عبارت از روح حیوانی است و قوتها و فکر و تقویت آلات آنچه ادراک با نفس مجرداست هرچند آلات قوی باشد و از کدورات بعیده و حواس باطنی و ظاهری صحیح باشد ادراک بیشتر می گردد. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). دوایی را نامند که تعدیل مزاج و تلطیف اخلاط و روح حیوانی و نفسانی نماید و حزن را زایل سازد و دماغ را قوت بخشد و حواس را نیکو گرداند و کسالت را دور کند، مانند شراب .(فهرست مخزن الادویه ) : اطبا به مفرح اندر زر و سیم و مروارید افکنند و عود و مشک و ابریشم . (نوروزنامه ). آن کس که از ایشان دور افتد، تسلی از چه طریق جوید و به کدام مفرح تداوی طلبد. (کلیله و دمنه چ مینوی ص 188). پس شربتی بخورد و مفرحی ساختم او را معتدل و یک هفته معالجت کردم . (چهارمقاله ص 134).
سمندر را غذا آید ز دریا
چو ماهی را مفرح گردد اخگر.
اختیارالدین روزبه شیبانی (از لباب الالباب ).
ساغر از یاقوت و مروارید و زر
صد مفرح در زمان آمیخته .
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 513).
عاشقان از زر رخساره و یاقوت سرشک
بس مفرح که ز یاقوت و زر آمیخته اند.
خاقانی .
از آن شراب که نامش مفرح کرم است
به رحمت این جگر گرم را بساز دوا.
خاقانی .
برای رنج دل و عیش بدگوارم ساخت
جوارشی ز تحیت ، مفرحی ز ثنا.
خاقانی .
نطقش معلمی که کند عقل را ادب
خلقش مفرحی که دهد روح را شفا.
خاقانی .
آن مفرح که لعل دارد و در
خنده ٔ کم شده ست و گریه ٔ پر.
نظامی (هفت پیکر چ وحید ص 39).
نمیرم تا ابد گر درد خود را
مفرح از لب میگونْت جویم .
عطار.
و در مفرحها و معاجین و در داروهای چشم به کار دارند . (تنسوخ نامه ٔ ایلخانی تألیف خواجه نصیر طوسی ، انتشارات بنیادفرهنگ ص 213). خاصیت او آن است که در معجونها و مفرحها به کار دارند. (تنسوخ نامه ٔ ایلخانی ایضاً ص 214). و رجوع به تذکره ٔ ضریر انطاکی جزء اول ص 321 شود.
- مفرح اعظم ؛ بهترین مفرحات و موافق ومعدل جمیع امزجه ... مرکب است از شاهتره ، بادرنجبویه ، گل گاوزبان ، لاجورد غیر مغسول ، زعفران ، ابریشم مقرض ، صندل سفید و... (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به همین مأخذ شود.
- مفرح اکبر ؛ معجونی که ظاهراًبرای تقویت و درمان قلب به کار می رفته است :
بیمار دل بخورد مزور نمی رسد
کو را دوا مفرح اکبر نکوتر است .
خاقانی .
و رجوع به ترکیب مفرح اعظم شود.
- مفرح بارد ؛ ترکیبی از گل سرخ ، زرشک ، صندل سفید، طباشیر، بادرنجبویه ، طلای محلول ، نقره ٔ محلول ، فادزهر معدنی ، عنبر و...(از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به همین مأخذ شود.
- مفرح جالینوس ؛ معروف به طولاماخس ، یعنی جبارالقلب و آن ترکیبی است از صندل سفید و زرد و سرخ ، پوست رازیانه ، سنبل الطیب ... نارنج و ترنج ، ابریشم مقرض ، کهر، مرجان ، مروارید، طلای محلول ، نقره ٔمحلول ، زمرد، یاقوت و... (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به همین مأخذ شود.
- مفرح حار ؛ترکیبی از بادرنجبویه ، اترج ، قرنفل ، زعفران ، مشک ، عنبر و... (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به همین کتاب شود.
- مفرح زر و یاقوت ؛ در بیت زیر ظاهراً نوعی مفرح بوده که در آن زر و یاقوت از ارکان اصلی به شمار می رفته است :
معانیش همه یاقوت بود و زر یعنی
مفرح زر و یاقوت به برد سودا.
خاقانی .
و رجوع به ترکیب مفرح یاقوت شود.
- مفرح یاقوت ؛ شرابی که با آن اندکی از گرد ساییده شده ٔ انواع گوهرهای گرانبها، مانند یاقوت ، مروارید، بسد، عقیق و امثال آنها می آمیختند و معتقد بودند که چنین شرابی نشاط بیشتری می بخشد :
علاج ضعف دل ما به لب حوالت کن
که این مفرح یاقوت در خزانه ٔ توست .
حافظ.
و رجوع به مفرحات شود.
- مفرح یاقوتی ؛ ترکیبی از مروارید، کهربا، بسد، ابریشم مقرض ، سرطان محرق نهری ، نخاله ٔ طلا، لسان الثور، یاقوت ، تخم فرنجمشک ، تخم بادروج و تخم بادرنجبویه ... (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع به همین کتاب شود.
|| بادرنجبویه . (بحر الجواهر).
- مفرح قلب المحزون ؛ بادرنجبویه . (الفاظ الادویه ) (فهرست مخزن الادویه ).
|| گاوزبان . (الفاظ الادویه ). لسان الثور. (بحر الجواهر) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ).
... ادامه
806 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی]
مختصات: (مُ فَ رِّ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: mofarrah
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 328
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
enlivening
ترکی
eğlence
فرانسوی
amusant
آلمانی
spaß
اسپانیایی
divertido
ایتالیایی
divertimento
عربی
أحيا | فعم بالحياة , التنقيح
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مفرح" در زبان فارسی به معنای "شادی‌آور" یا "شادکننده" است و به طور کلی در توصیف چیزهایی به کار می‌رود که موجب شادی و سرزندگی می‌شوند. در ادامه به چند قاعده و نکته نگارشی در ارتباط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نگارش صحیح: کلمه "مفرح" باید به همین شکل نوشته شود؛ با "م" و "ف" و "ر" و "ح".

  2. نحو و ساختار جملات: این کلمه معمولاً به عنوان صفت در جملات به کار می‌رود. می‌توان آن را قبل از اسم‌ها قرار داد:

    • مثال: "این فیلم مفرح است."
  3. تضاد و هم‌معنی‌ها: برای بیان تضاد می‌توان از کلمات "تراژیک" یا "غم‌انگیز" استفاده کرد. به عنوان مثال:

    • "این داستان به جای اینکه مفرح باشد، بسیار غم‌انگیز بود."
  4. استفاده در حالت قید: برای بیان حالت مفرح در جملات می‌توان از کلمه "مفرحانه" استفاده کرد:

    • مثال: "او مفرحانه در جمع دوستانش می‌خندید."
  5. توجه به متن و مضمون: هنگام نگارش متون جالب و مفرح، سعی کنید از کلمات و جملات تصویری و توصیفی استفاده کنید تا احساس شادابی را منتقل کنید.

این نکات می‌تواند به شما در استفاده درست و مؤثر از کلمه "مفرح" کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. جشن تولد بهترین دوست من خیلی مفرح بود و تمام مهمانان لحظات شاد و خوشی را سپری کردند.
  2. این فیلم کمدی با داستانی مفرح، توانست لبخند را بر لبان همه تماشاگران بیاورد.
  3. فعالیت‌های گروهی در طبیعت همیشه برای من مفرح و پرانرژی هستند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری