جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

mamlekat
country  |

مملکت

معنی: مملکت . [ م َ ل َ ک َ ] (ع اِمص ) کشورداری . شهریاری . پادشاهی و عظمت . حکومت . (ناظم الاطباء). مقام سلطنت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). پادشاهی . (مهذب الاسماء) (غیاث ) :
ای فخر آل اردشیر ای مملکت را ناگزیر
ای همچنان چون جان و تن افعال واعمالت هژیر.
دقیقی .
پدر مالکه نام کردش چو دید
چودختش همی مملکت را سزید.
فردوسی .
مسعود ملک آنکه نبوده ست و نباشد
از مملکتش تا ابدالدهر جدایی .
منوچهری .
این مملکت خسرو تأیید سمائی است
باطل نشود هرگزتأیید سمائی .
منوچهری .
- مملکت آلوده ؛ آلوده به کارها و گرفتاریهای سلطنت . مشتغل به امر فرمانروایی و شهریاری . گرفتار ملک این جهان . پای بند دنیا :
داشت سلیمان ادب خود نگاه
مملکت آلوده نجست این کلاه .
نظامی (مخزن الاسرار ص 28).
|| (اِ) کشور . ملک . آن قسمت از سرزمین که حکومت واحد و نظاماتی خاص برای اداره ٔ خود دارد :
به گور تنگ سپارد ترا دهان فراخ
اگرت مملکت از حد روم تا خزر است .
کسائی .
ما امیرالمؤمنین را از عزیمت خویش آگاه کردیم و عهد خراسان و جمله مملکت پدررا بخواستیم . (تاریخ بیهقی ). صاحب دیوان حضرت غزنه و اطراف مملکت ... بوده . (تاریخ بیهقی ). یا امیرالمؤمنین مملکتی که بهای آن یک جرعه شراب است سزاوار است که بدان نازشی نباشد. (تاریخ بیهقی ). پس از فرمان ما فرمان وی است و در هر کاری که به صلاح دولت و مملکت بازگردد... (تاریخ بیهقی ). از نژاد پادشاه بزرگ بودو میانه ٔ مملکت او داشت . (فارسنامه ٔ ابن البلخی ). و بزرجمهر به حضور برزویه و تمامی اهل مملکت این باب بخواند. (کلیله و دمنه ). و اجتهاد تو در کارها و رای آنچه در امکان آید علما و اشراف مملکت را نیز معلوم گردد. (کلیله و دمنه ).
گر همه مملکت و مال جهان جمع کنیم
لیک جز پیرهن گور ز دنیا نبریم .
خاقانی .
قمری گفتا ز گل مملکت سرو به ْ
کاندک بادی کند گنبد گل را خراب .
خاقانی .
افسر گوهر کیان گوهر افسر سران
خاک درش چو کیمیا بیش بهای مملکت .
خاقانی .
من زبان روزگارم بر درش
چون سر تیغش زبان مملکت .
خاقانی .
انتقام از ابوعلی بکشیدند و او را بکام خود بدیدند و با سر ولایت و مملکت خویش رسیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 339).
- مملکت سلیمان ؛ ملک سلیمان . کشور که تحت سلطنت سلیمان پادشاه و پیغمبر بنی اسرائیل بود.
- امثال :
صلاح مملکت خویش خسروان دانند .
|| مملکت پارس : سلطنت مملکت سلیمان براً و بحراً که ملک الیمین آل سلغور... بود آن حضرت را مسلم داشتند. (تاریخ وصاف چ بمبئی ص 624). قریب چهل سال در سره ٔ مملکت سلیمان به استقلال متصدی منصب شریعت قاضی القضاتی و حکومت شرع منیف گشت . (شیرازنامه چ اسماعیل واعظ جوادی ص 173). رجوع به ملک سلیمان شود.
|| ایالت . بخشی از کشور. استان . شهرستان . ولایت . (ناظم الاطباء) : اگر احدی از قانون حق و حساب و امور مستمره و معمول مملکت و ضابطه ٔ حقانیت تخلف و تجاوز نماید... (تذکرةالملوک ص 6). بر وفق قانون و حق وحساب و معمول و دستور مملکت بنیچه ٔ هر یک را مشخص وطوماری نوشته ، مهر نموده ، به سررشته ٔ کلانتر سپارد. (تذکرةالملوک ص 49). دیوان بیکی به حقیقت شکایت هر یک رسیده و از قرار که مقرون به صلاح دولت و ضابطه ٔ مملکت می دانسته غوررسی می نموده اند. (تذکرة الملوک ص 13). مثل راه شوسه ٔ شوش تا همدان و راه شوسه ٔ واقعه در مملکت مازندران . (المآثر و الاَّثار).
... ادامه
901 | 0
مترادف: اقليم، سرزمين، قلمرو، كشور، ولايت
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی: مملِکة، جمع: ممالک]
مختصات: (مَ لَ کَ) [ ع . مملکة ] (اِ.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: mamlekat
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 530
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
country | estate
ترکی
ülke
فرانسوی
le pays
آلمانی
das land
اسپانیایی
el país
ایتالیایی
paese
عربی
البلد
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "مملکت" در زبان فارسی به معنای کشور یا سرزمین است و در نوشتار و گفتار فارسی به شکل‌های مختلفی به کار می‌رود. در زیر به برخی از قواعد و نکات نکته‌سنجی نگارشی و دستوری مرتبط با این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. تلفظ و نوشتار: کلمه "مملکت" در فارسی به صورت صحیح تلفظ می‌شود و باید به‌دقت نوشته شود. اشتباهات رایج شامل نوشتن "مملکت" به شکل‌های غلط مانند "مملکتت" یا "مملکت بیر" (اینگونه نوشتن نادرست است).

  2. جنس کلمه: مملکت اسم خاص و مؤنث است، بنابراین اگر بخواهید صفاتی به آن بیفزایید، باید از صفات مؤنث استفاده کنید. مثلاً: "مملکت زیبا" یا "مملکت دوست‌داشتنی".

  3. ترکیب با حروف اضافه: مملکت می‌تواند با حروف اضافه ترکیب شود. به عنوان مثال:

    • "به مملکت" (حرکت به سوی کشور)
    • "در مملکت" (در داخل کشور)
  4. جمع و مفرد: کلمه "مملکت" جمع ندارد و به صورت مفرد به کار می‌رود. اگر بخواهید به کشورهای مختلف اشاره کنید، باید از کلمات دیگری مانند "کشورها" یا "کشور" استفاده کنید.

  5. کاربردهای ادبی: در ادبیات فارسی، مملکت به معنای سرزمین و وطن نیز به‌کار می‌رود و به‌نوعی بار احساسی و عاطفی دارد. شاعران و نویسندگان این کلمه را در اشعار و نثرهای خود به‌خوبی به‌کار می‌برند.

با رعایت این نکات می‌توان در نوشتار و گفتار خود از کلمه "مملکت" به درستی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. مملکت ما دارای فرهنگ غنی و تاریخ پرباری است که باید از آن محافظت کنیم.
  2. سفر به مملکت‌های دیگر، فرصتی برای آشنایی با فرهنگ‌ها و آداب و رسوم مختلف است.
  3. دولت باید به فکر رفاه و آسایش مردم در مملکت باشد تا بتوانند زندگی خوبی داشته باشند.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری