منفک
licenseمعنی کلمه منفک
معنی واژه منفک
monfak[k]
separate
|
منفک
مترادف:
1- پراكنده، جدا، سوا، منتزع، كنده، منفصل، منقطع
2- دور، غافل
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [عربی: منفکّ]
مختصات:
(مُ فَ کّ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
monfak
منبع:
لغتنامه دهخدا
معادل ابجد:
190
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
separate
ترکی
ayırmak
فرانسوی
séparé
آلمانی
separate
اسپانیایی
separado
ایتالیایی
separato
عربی
فصل | انفصل , تفرق , فرق , ميز , قسم , قطع , افترق , تفكك , عزل عن بقية , انسحب , استخلص , فك , مستقل , منعزل , متميز , متباعد , متفرق , المنفصلة قطعة ثياب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "منفک" به معنای جدا شده یا جداگانه است و بهطور عمده در زبانهای علمی و فنی، در حوزههایی مانند ریاضیات، روانشناسی و دیگر علوم استفاده میشود. در نگارش و استفاده از این کلمه، نکات زیر را باید مد نظر داشت:
-
املا: کلمه "منفک" به همین شکل نوشته میشود و نباید به اشتباه به شکلهای دیگری نوشته شود.
-
استفاده در جملات: این کلمه معمولاً در جملات علمی یا رسمی به کار میرود. مثلاً: "عوامل موثر بر عملکرد باید منفک شده و به طور جداگانه بررسی شوند."
-
نحوه صرف: این کلمه صفت است و معمولاً به شکل واحد و در جمع به کار میرود. برای مثال:
- منفک (مفرد)
- منفکها (جمع)
-
تلفظ: این کلمه به صورت 'man-fak' تلفظ میشود و حروف "م" و "ف" در آن بهدرستی ادا میشوند.
- معادلهای فارسی: در مواقعی ممکن است به جای کلمه "منفک" از معادلهای دیگر مانند "جدا" یا "مجزا" استفاده کنید، بسته به سیاق کلام و لحن رسمی یا غیررسمی.
با رعایت این نکات، میتوانید به درستی از کلمه "منفک" در نوشتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در جلسه امروز، مدیریت تصمیم گرفت تا بخش مالی را از سایر بخشها منفک کند تا بهبود عملکرد مالی سریعتر حاصل شود.
- او سعی کرد احساساتش را از مسائل کاری منفک کند تا بتواند تصمیمگیری بهتری داشته باشد.
- این پروژه به دلیل نیاز به تخصص خاص، باید از سایر پروژهها منفک شده و به تیمی جداگانه واگذار شود.