جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: موطن . [ م َ طِ ] (ع اِ) جای باش مردم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). وطن و جای باش مردم . (ناظم الاطباء). وطن . (غیاث ). آرامگاه . میهن . زاد بوم . جای بودن . اقامتگاه . اقامت جای . مکان . جای . بودنگاه . محل سکونت شخص . باشگاه . (یادداشت مؤلف ). جای باشش . آرامگاه . (دهار). جایگاه . (ترجمان القرآن جرجانی ص 96) : فانی لم احضر موطناً قط الا ارتثثت فیه بین القتلی . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 188). مرا کنف کفن است الغیاث از این موطن مرا مقر سقر است الامان از این منشا. خاقانی . ورجوع به وطن و دیگر مترادفات شود. - موطن عهد ؛ کنایه است از عالم ذر. (فرهنگ علوم عقلی تألیف سیدجعفر سجادی ). || جایگاه فرود آمدن . (یادداشت مؤلف ). جای توقف . موقف . || جای وقف در مکه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || حرب جای . رزمگاه ، ج ، مواطن : و لقد نصرکم اﷲ فی مواطن کثیرة. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). 1- مولد، زادگاه
2- اقامتگاه، مقام، منزل
3- ميهن، وطن home, matrix, birthplace, motherland, fatherland منزل، بيت، وطن، دار، مسكن، ملجأ، مسقط الرأس، الهدف، في البيت، إلي النهاية، بإحكام، محلي، أقام، بات، عاد للوطن، بعث به للوطن vatan patrie heimat patria patria خانه، وطن، میهن، اقامت گاه، شهر، ماتریس، زهدان، رحم، بچه دان، جای پیدایش، زادگاه، محل تولد، زادبوم، تولدگاه، مولد، مادر میهن، کشور
... ادامه
565|0
مترادف:1- مولد، زادگاه
2- اقامتگاه، مقام، منزل
3- ميهن، وطن
منزل|بيت , وطن , دار , مسكن , ملجأ , مسقط الرأس , الهدف , في البيت , إلي النهاية , بإحكام , محلي , أقام , بات , عاد للوطن , بعث به للوطن
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «موطن» در زبان فارسی به معنای زادگاه یا وطن است. این کلمه به دلایل مختلف در نگارش و استفاده میتواند قواعد خاصی داشته باشد. در زیر به برخی از این قواعد و نکات نگارشی اشاره میکنم:
نحوه نوشتار: کلمه «موطن» باید به همین شکل و با املای صحیح نوشته شود.
استفاده صحیح: این کلمه معمولاً در متون رسمی، ادبی و اجتماعی به کار میرود و به منظور اشاره به جایی که یک فرد در آن به دنیا آمده یا ارتباط فرهنگی و عاطفی دارد، استفاده میشود.
جایگاه در جمله: «موطن» معمولاً به عنوان اسم به کار میرود و میتواند فاعل، مفعول یا مجرای تعبیری در جمله باشد. به عنوان مثال:
«او به موطن خویش بازگشت.»
«موطن او به زیبایی مشهور است.»
توصیف و جملات وصفی: میتوان این کلمه را با صفتها توصیف کرد تا توصیف دقیقتری ارائه شود. مانند:
«موطن زیبا» یا «موطن پر خاطره»
قوانین صرفی و نحوی: مانند دیگر اسمها، «موطن» ممکن است در جملات مختلف به اشکال مختلف صرف شود و به حالتهای جمع و مفرد درآید (موطنها).
رعایت املای صحیح: در نوشتن این کلمه باید دقت کرد که اشتباهات املایی نظیر نوشتن «وطن» به جای «موطن» رخ ندهد.
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه «موطن» به درستی و به طرز مؤثری در نوشتارهای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
ایران به عنوان موطن بزرگترین تمدنهای تاریخ، دارای فرهنگ و هنر غنی است.
بسیاری از مردم به دنبال یافتن موطن جدیدی برای زندگی بهتر هستند.
موطن من در دل کوههای زاگرس واقع شده و زیباییهای طبیعت آن بینظیر است.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: خانه، وطن، میهن، اقامت گاه، شهر، ماتریس، زهدان، رحم، بچه دان، جای پیدایش، زادگاه، محل تولد، زادبوم، تولدگاه، مولد، مادر میهن، کشور
جعبه لام تا کام
وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.