جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ناتمام . [ ت َ ] (ص مرکب ) نابالغ. (غیاث ) (آنندراج ). تمام و کامل نشده . (ناظم الاطباء).ناپخته . نپخته . خام . ناقص . مقابل کامل : وگر در بازگشتن ناتمام است به آتش در بماند زانکه خام است . ناصرخسرو. از طاعت تمام شود ای پسر ترا این جان ناتمام سرانجام کار تام . ناصرخسرو. هوس پختن از کودک ناتمام چنان زشت ناید که از پیر خام . سعدی . این دو چیزم بر گناه انگیختند بخت نافرجام و عقل ناتمام . سعدی . چه وصفت کند سعدی ناتمام علیک السلام ای نبی والسلام . سعدی . زنده به مردم مشو ای ناتمام زنده تو کن مرده ٔ خود رابه نام . امیرخسرو. لیکن ناتمام بود در کار پادشاهی . (مجمل التواریخ ). || ناقص . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).انجام نیافته . تمام و کامل نشده . (ناظم الاطباء). طفیف . (منتهی الارب ). نیمه کاره . غیرتمام . تمام ناشده . به اتمام نرسیده . کامل نشده . نادرست . نابسامان : زنان در آفرینش ناتمامند ازیرا خویش کام و زشت نامند. (ویس و رامین ). جهان بی دانش او ناتمام است فلک با همت او ناسوار است . مسعودسعد. هنوز این زیربا در دیگ خام است هنوز اسباب حلوا ناتمام است . نظامی . هراسیدم از دولت تیزگام که بگذارد این نقش را ناتمام . نظامی . همه کارم که بی تو ناتمام است چنین خام از تمناهای خام است . نظامی . ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است به آب ورنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را. حافظ. مهی که از افق طبع بنده طالع شد به منتهای کمالش نشد مقام هنوز اگر برابر خورشیدخاطر تو رسد شود تمام که ماهی است ناتمام هنوز. وحشی . شیوه ٔ ارباب همت نیست جود ناتمام رخصت دیدار دادی طاقت دیدار ده . صائب . شمشیر کشیدی و نکشتی فریاد ز لطف ناتمامت . ؟ || جنین صورت نگرفته در رحم . (یادداشت مؤلف ): اعجال ؛ انداختن ناقه بچه ٔ ناتمام را. اطف الناقه ؛ بچه ٔ ناتمام زاد شتر ماده . غیض ؛ بچه ٔ ناتمام افتاده ، جنین سقط شده . شَدَخ ؛ بچه ٔ ناتمام . (منتهی الارب ). || عیب دار. (ناظم الاطباء). بد. نادلپسند. نازیبا. نامطبوع . نامقبول : مگر که بخل شبی بر کرم شبیخون کرد چنانکه از صفت ناتمام او زیبد. خاقانی . چه برنج بی شکر طعام ناتمام بود و غذای نامقبول باشد. (سندبادنامه ص 130). || نادرست : ذرو؛ خطا کردن در سخن و ناتمام گفتن . (منتهی الارب ). آنکه نداند رقمی بهر نام به ز فقیهی که بود ناتمام . امیرخسرو. - ناتمام کردن و ناتمام گذاشتن ؛ اصغاء. لَهوَجَه . (منتهی الارب ). تمام نکردن . ناقص گذاشتن .نیمه کاره گذاشتن . به انجام نرساندن . کامل نکردن : به جان مضایقه با دوستان مکن سعدی که دوستی نبودهرچه ناتمام کنند. سعدی . تمام ناشده، غيركامل، ناقص كامل unfinished, incomplete, partial, incompleted, inconclusive, defective, imperfect, imperfective, roughcast ناقص، غير مصقول، غير مكتمل bitmemiş inachevé unvollendet inconcluso incompiuto نا تمام، تمام نشده، بی پایان، غیر کافی، انجام نشده، بخشی، جزئي، قسمتی، پارهای، جانبدار، طرفدار، بی نتیجه، غیرقاطع، مجمل، معیوب، معلول، دارای کمبود، ناکامل، از بین رفتنی، اندوده به شن و اهک
کلمه "ناتمام" در زبان فارسی به معنای "نا تمام" یا "تمام نشده" است و به طور کلی در ارتباط با موضوعاتی که هنوز به اتمام نرسیدهاند، استفاده میشود. در نگارش و استفاده از این کلمه باید به چند نکته توجه کرد:
نگارش صحیح: کلمه "ناتمام" به صورت یکپارچه نوشته میشود و نیازی به فاصله یا جدا کردن "نا" از "تمام" نیست.
جنس و نوع کلمه: "ناتمام" یک صفت است و میتواند برای توصیف اسمهای مختلفی استفاده شود. به عنوان مثال، میتوانید بگویید: "این پروژه ناتمام است" یا "رمان ناتمام او هنوز منتشر نشده است".
همخوانی با اسمها: این کلمه میتواند به اشخاص، آثار هنری، پروژهها و هر چیزی که به نحوی ناتمام مانده باشد، اشاره کند.
قواعد نگارشی: در نوشتههای رسمی و علمی، سعی کنید از "ناتمام" در جملات به گونهای استفاده کنید که مفهوم آن بهدرستی منتقل شود و اطلاق آن به موضوعات مختلف واضح باشد.
جملات مثالی:
"طرحهای ناتمام باید تکمیل شوند تا به نتیجه برسند."
"این اثر ناتمام نویسنده، داستان جالبی دارد که به اتمام نرسیده است."
با رعایت این نکات، میتوانید از کلمه "ناتمام" به درستی و بهطور مؤثر در نوشتههای خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
پروژه ساختمانی به خاطر کمبود بودجه ناتمام مانده است.
یادداشتهای من از دوره دانشگاه هنوز ناتمام و پراکنده هستند.
بعضی از رویاهایم در زندگی ناتمام باقی ماندهاند و هنوز به تحقق نرسیدهاند.
لغتنامه دهخدا
واژگان مرتبط: نا تمام، تمام نشده، بی پایان، غیر کافی، انجام نشده، بخشی، جزئي، قسمتی، پارهای، جانبدار، طرفدار، بی نتیجه، غیرقاطع، مجمل، معیوب، معلول، دارای کمبود، ناکامل، از بین رفتنی، اندوده به شن و اهک
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر