جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nāzeš
coquetry  |

نازش

معنی: نازش . [ زِ ] (اِمص ) نازیدن . رجوع به نازیدن شود. || نازش و ناز. حرکات خوشاینده که معشوقان برعاشقان کنند. (آنندراج ). || امتناع . تکبر. (ناظم الاطباء). بی دماغی . استغناء. (از آنندراج ).
- نازش آوردن ؛ ناز کردن :
گر او نازش آرد من آرم نیاز
مگر گردد ازبنده خشنود باز.
نظامی .
|| فخر. (آنندراج ). مفخرت . (مهذب الاسماء). نازیدن . فخر. افتخار. سرافرازی . (ناظم الاطباء). بالش . بالیدن . مباهات . نخوت . مفاخرة. مفاخرت : در همه قریش کسی را فرزندی چون عماره نیست ... ما را و ترا و همه قریش را بدو نازش است . (ترجمه ٔ طبری ).
به مردی و نیروی بازو مناز
که نازش بعلم است و فضل و کرم .
ناصرخسرو.
برهمنی که به زنار بود نازش او
ز بیم تیغ تو می بگسلد ز تن زنار.
مسعودسعد.
چه باشد نازش و نالش به اقبالی وادباری
که تا برهم زنی دیده نه این بینی نه آن بینی .
سنائی .
رسم ضعیفان به تو نازش بود
رسم تو باید که نوازش بود.
نظامی .
|| ناز و نوازش . تسلا.دلنوازی . (ناظم الاطباء) :
ستمدیده را اوست فریادرس
منازید با نازش او به کس .
فردوسی .
|| جاه و جلال . (ناظم الاطباء). || (اِ) مغمز. مایه ٔ نازیدن :
بدو نازش جان افراسیاب
دلش ز آتش مهر او پر ز تاب .
فردوسی .
همان نامور رستم پیلتن
ستون کیان نازش انجمن .
فردوسی .
فرستاده بر شاه کرد آفرین
که ای نازش تاج و تخت و نگین .
فردوسی .
... ادامه
503 | 0
مترادف: افتخار، تفاخر، تكبر، سرافرازي، فخر، مباهات
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم مصدر)
مختصات: (زِ) (اِمص .)
آواشناسی:
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 358
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
coquetry | affectation , nice
عربی
التدلل | غنج , دلال غنج , عبث في الحب
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نازش" از ریشه "ناز" و به معنی لطافت، زیبایی و یا محبت به کار می‌رود و در زبان فارسی عموماً به عنوان صفتی استفاده می‌شود. برای نوشتن و استفاده از این کلمه، نکات زیر را در نظر داشته باشید:

  1. نگارش صحیح: کلمه "نازش" به صورت صحیح با "ز" نوشته می‌شود و به شکل "ناز" و "ش" تشکیل شده است.

  2. نقش کلمه: این کلمه می‌تواند به عنوان صفت استفاده شود، به عنوان مثال: "او نازش است" به معنای "او لطیف و زیبا است".

  3. جملات نمونه:

    • "پیاده‌روی در پارک، نازش هوای بهاری را دوچندان می‌کند."
    • "نازش چهره‌اش توجه همه را جلب کرد."
  4. هم‌معنی‌ها: کلمه‌هایی مانند "زیبا"، "لطیف"، "شیرین" می‌توانند هم‌معنی‌هایی برای "نازش" باشند، بسته به سیاق متن.

  5. قواعد نگارشی: در نوشتن متن، به کاربرد نادرست یا تکرار بی‌مورد این کلمه توجه کنید. برای تأکید، می‌توانید از لغات هم‌خانواده یا مترادف‌ها نیز استفاده کنید.

اگر سوال خاص‌تری در مورد نحوه استفاده یا زمینه‌های دیگر کلمه "نازش" دارید، خوشحال می‌شوم به آن پاسخ دهم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. نازش در چهره‌اش به قدری زیبا بود که همه را مجذوب خود کرد.
  2. صدای نازش در هنگام صحبت کردن همیشه دلنشین و آرامش‌بخش است.
  3. من همیشه به نازش او در لباس‌های رنگی و شاد دقت می‌کنم.

واژگان مرتبط: ناز، عشوه، کرشمه، عشوهگری، طنازی، دلبری، تظاهر، تکبر، وانمود، ظاهر سازی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری