جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

nāvdān
downpipe  |

ناودان

معنی: ناودان . (اِ مرکب ) (از: ناو + دان ، پسوند ظرف ) گنابادی : نودون ، کردی : نوین ، نوینا (راه آب سنگی )، ناو (ناودان ، راه آب )، و نیز کردی : نودان (مجرای آب )، جائی که در آن ناو (ممرّ سفالین آب )،گذارند، مجازاً ممرّ آب (اطلاق محل به حال )، ممرّ خروج آب پشت بام که از سفال یا آهن سفید سازند. (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آب رو که از سفال ساخته شود ناو است و جای کار گذاشتن آن ناودان و مجازاً ممرّ آب هم ناودان گفته میشود. راه بیرون ریختن آب پشت بام که در سابق هم از چوب میان خالی بشکل ناو (کشتی ) بود،در اصل به معنی جای کار گذاشتن راه آب مذکور بوده . (فرهنگ نظام ). میزاب . (بهار عجم ) (صراح ) (دهار) (منتهی الارب ). مثغب . (دهار) (صراح ). راه بدررو آب بام . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). میزاب و ناوی که بدان آب باران از بام خانه روان میگردد. (ناظم الاطباء). آب خیز. (برهان قاطع). بیب . شلکک . سلک . سول . ناو :
مرغ سپید شند شد امروز ناودان
گر زابرت (؟) مرغ شد آن مرغ سرخ شند.
عماره (از لغت فرس ص 91).
چو باران بدی ناودانی نبود
به شهر اندرون پاسبانی نبود.
فردوسی .
بفرمود تا ناودان ها ز بام
بکندند و شد از بدان شادکام .
فردوسی .
که او گربه از خانه بیرون کند
یکایک همه ناودان برکند.
فردوسی .
عمر تو چو آب است در نشیبی
وین آب ترا مرگ ناودان است .
ناصرخسرو.
هرکه از شهوات طعام بگریزد و اندر شهوت ریا افتد چنان باشد که از باران حذر کند به ناودان افتد. (کیمیای سعادت ).
هر آن پناه که گیرد امید جز تو همی
ز پیش باران در زیر ناودان آید.
مختاری .
بجای باران از ابر طبع درافشان
دُرِ خوشاب چکاند ز ناودان سخن .
سوزنی .
سیل خون از جگر آرید سوی بام دماغ
ناودان مژه را راه گذر بگشائید.
خاقانی .
ناودان مژه ز بام دماغ
قطره ریز است و آرزو خضر است .
خاقانی .
همت کفیل تست کفاف از کسان مجوی
دریا سبیل تست نم از ناودان مخواه .
خاقانی .
ای تشنه ٔ ابر رحمت تو
چون من لب ناودان کعبه .
خاقانی .
کنون در خطرگاه جان آمدیم
ز باران سوی ناودان آمدیم .
نظامی .
نقل است که یک روز جماعتی آمدند که یا شیخ ! باران نمی آید. شیخ سر فرودبرد، گفت : هین ناودانها راست کنید که باران آمد. (تذکرة الاولیاء عطار).
باران فتنه بر در و دیوار کس نبود
بر بام من ز گریه ٔ خون ناودان برفت .
سعدی .
ناودان چشم رنجوران عشق
گر فروریزند خون آید به جوی .
سعدی .
- امثال :
از باران به ناودان گریختن ، نظیر: از چاه به چاله افتادن ، یا از مار به اژدها پناه بردن .
بردار ببر زیر ناودان ؛ به قصد تخفیف و توهین یا بر سبیل شوخی و مزاح به کسی که مشغول خوردن غذائی است گویند، چه ، سگ استخوان را به دندان گرفته می برد زیر ناودان میخورد.
|| آبریز و نهر و جوی و آبگذر و مجرای آب . (ناظم الاطباء). ناو. رجوع به ناو شود. || مجرائی که بدان گندم از دول به گلوی آسیا میریزند. (ازناظم الاطباء). ناو. رجوع به ناو شود. || چوب دراز میان خالی که آب از آن به چرخ آسیا ریخته و آن را به گردش می آورد. (ناظم الاطباء). رجوع به ناو شود. || تیرها که در زندگی بدوی سوراخ کنندو در آن حبوب و آرد و امثال آن ریزند و ذخیره نهند.(یادداشت مؤلف ) :
بعد از این تان برگ و رزق جاودان
از هوای خود بود نز ناودان .
مولوی .
... ادامه
705 | 0
مترادف: 1- آب ريز، ميزاب 2- جوي، نهر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم)
مختصات: (اِمر.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: nAvdAn
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 112
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
downpipe | spout , waterspout , dale , feeder , flume , kennel , rainspout , tube
ترکی
oluk
فرانسوی
gouttière
آلمانی
rinne
اسپانیایی
canal
ایتالیایی
grondaia
عربی
النرج
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

واژه «ناودان» که به معنای مجرای آب یا کانالی برای هدایت آب باران به سمت زمین است، به صورت زیر در قواعد فارسی و نگارشی مورد استفاده قرار می‌گیرد:

  1. ساختار واژه:

    • «ناودان» یک اسم مرکب است که از دو بخش «نا» و «ودان» تشکیل شده است. بخش «نا» به معنای عدم یا نفی و «ودان» به معنای نگهداری و انتقال آب است. بنابراین، می‌توان گفت که ناودان به معنای وسیله‌ای برای جلوگیری از هدایت آب به زمین است.
  2. تلفظ:

    • تلفظ صحیح این کلمه به صورت [nāvadān] است.
  3. قید و صفت:

    • این کلمه می‌تواند به عنوان اسم در جملات استفاده شود، مانند «ناودان خانه به خوبی آب باران را هدایت می‌کند.»
  4. جمع‌سازی:

    • جمع «ناودان» به شکل «ناودان‌ها» است.
  5. نکات نگارشی:

    • در نوشتار رسمی، این کلمه باید بدون هیچگونه اشتباه املایی و در قالب صحیحش نوشته شود.
    • در جملات، می‌توان از علامت نیم‌فصل (؛) یا کاما (،) برای جداسازی موضوعات مرتبط استفاده کرد.
  6. استفاده ادبی:

    • در اشعار و متون ادبی، می‌توان از «ناودان» به عنوان استعاره برای اشاره به موضوعات غیرمادی یا مفهومی نیز استفاده کرد.
  7. جایگاه در جملات:
    • این کلمه معمولاً به عنوان فاعل یا مفعول در جملات به کار می‌رود، مانند: «آب باران از ناودان به زمین می‌ریزد.»

با رعایت این نکات، می‌توان در نوشتار فارسی به خوبی از واژه «ناودان» استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در بارانی شدید، آب به سرعت از ناودان خانه پایین می‌ریزد.
  2. ناودان در نمای ساختمان نقش مهمی در هدایت آب باران دارد.
  3. برای جلوگیری از خرابی، باید ناودان‌ها را به‌طور منظم تمیز کنیم.

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری