جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نگاریدن . [ ن ِ دَ ] (مص ) نگاشتن . (آنندراج ). نوشتن . (ناظم الاطباء). تحریر کردن . (فرهنگ فارسی معین ). نقش کردن : چه سغدی چه چینی و چه پهلوی نگاریدن آن کجا بشنوی . فردوسی . بگفت این و پس در دل مصطفی نگاریدش این سوره ٔ باصفا. شمسی (یوسف و زلیخا). با اینهمه از سرشک بر رخ ﷲ الحمد می نگارد. خاقانی . || آراستن . بزک کردن . آرایش کردن . زینت کردن : دگرباره فرودآمد بت آرای نگارید آن سمنبر را سراپای . (ویس و رامین ). این شوی کش سلیطه هر روزی بنگر که چگونه روی بنگارد. ناصرخسرو. حاجت به نگاریدن نبود رخ زیبا را تو ماه پری پیکر زیبا و نگارینی . سعدی . غلامان دُرّ و گوهر می فشانند کنیزان دست و ساعد می نگارند. سعدی . || صورت بخشیدن . آفریدن : ببیند زاندک سرشت آب و خاک دو گیتی نگاریده یزدان پاک . اسدی . نگارنده دانم که هست از درون نگاریدنش را ندانم که چون . نظامی . || ساختن . (یادداشت مؤلف ) : نیک و بد این عالم پیش و پس کار او زودا که تو دریابی زودا که تو بنگاری . منوچهری (از یادداشت مؤلف ). || نقاشی کردن . (آنندراج ). نقش کردن . کشیدن صورت و خط. رسم کردن . (ناظم الاطباء). تصویر کردن : بر ایوان نگارید چندی نگار ز شاهان و از بزم و از کارزار. فردوسی . نگاری نگارید بر خاک پیش همیدون به سان سر گاومیش . فردوسی . نگار سکندر چنان هم که بود نگارید وز جای برگشت زود. فردوسی . و گر آزر بدانستی تصاویرش نگاریدن نه ابراهیم از آن بدعت بری گشتی نه اسحاقش . منوچهری . صورنگار حدیثم ولی هر آن صورت که جان در او نتوانم نهاد ننگارم . خاقانی . هر آن صورت که صورتگر نگارد نشان دارد ولیکن جان ندارد. نظامی . بر این گوشه رومی کند دستکار بر آن گوشه چینی نگارد نگار. نظامی . to frame أطر، شكل، وضع، ضبط، استنبط، صاغ، فرغ في قالب، تناسق مع، ركب، أحاط، لتأطير
أطر|شكل , وضع , ضبط , استنبط , صاغ , فرغ في قالب , تناسق مع , ركب , أحاط , لتأطير
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه «نگاریدن» یک فعل در زبان فارسی است که به معنای «نوشتن» یا «به تصویر کشیدن» به کار میرود. برای استفاده صحیح از این کلمه و همچنین نگارش صحیح جملات، برخی قواعد و نکات نگارشی را میتوان رعایت کرد:
مصرف فعل: «نگاریدن» به عنوان یک فعل، میتواند در زمانهای مختلف به کار رود. برای مثال:
زمان حال: «من مینگارم»
زمان آینده: «من مینگارم»
زمان گذشته: «من نگاریدم»
ترکیب با حرف اضافه: در جملات ممکن است «نگاریدن» با حرف اضافههای مختلفی ترکیب شود. به عنوان مثال:
«او نامهای برای دوستش نگارید.»
روند نگاریدن: هنگامی که میخواهید روند نگاریدن را توصیف کنید، میتوانید از قیدهای زمان و مکان استفاده کنید:
«او در زیر درخت نشسته و در حال نگاریدن است.»
جملات شرطی: این فعل میتواند در جملات شرطی نیز به کار برود:
«اگر وقت داشتم، یک داستان حماسی مینگاریدم.»
تفاوت با واژههای مشابه: دقت کنید که کلماتی مثل «نوشتن» و «ترسیم» ممکن است معانی مشابه داشته باشند، اما هر یک در بافتهای خاص خود استفاده میشوند.
تنوع سبک: بسته به سبک نوشتاری (ادبی، علمی، محاورهای)، میتوانید از «نگاریدن» در زمینههای خاص بهره ببرید.
با رعایت این نکات و قواعد، خواهید توانست کلمه «نگاریدن» را به درستی در جملات خود به کار ببرید و از زیبایی زبان فارسی بهرهمند شوید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
او با دقت و احساس، نقاشی زیبایی را بر روی بوم نگارید.
در این کتاب، نویسنده تجربیات خود را به صورت جذابی نگاریده است.
من تصمیم دارم خاطرات روزانهام را با قلم خود نگاریدن، تا روزی به یادگار بمانند.
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر