جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: نیایش . [ ی ِ ] (اِمص ) دعا. آفرین . (لغت فرس اسدی ) (غیاث اللغات ). دعای نیکو و آفرین . (صحاح الفرس ) (از اوبهی ). آفرین و تحسین . (برهان قاطع) (انجمن آرا). دعائی باشد که از روی تضرع و زاری کنند. (برهان قاطع). ستایش . تحسین . (غیاث اللغات ). آفرین و دعا بود از روی زاری . (جهانگیری ). خواهش . تضرع . (اوبهی ) زاری . (غیاث اللغات ). دعا از روی تضرع و زاری . (رشیدی ). عبادت . دعا. ستایش : به یک هفته بر پیش یزدان پاک همی با نیایش بپیمود خاک . فردوسی . که من رفتنی ام سوی کارزار ترا جز نیایش مباد ایچ کار. فردوسی . همه مردم از خانه ها شد به دشت نیایش همی ز آسمان برگذشت . فردوسی . کنون خواهم از تو که با رای پاک چو رخ را نهی از نیایش به خاک . اسدی . بر آنم که گر بنده را شهریار شناسد نیایش نیاید به کار. نظامی . نیایش در دل خسرو اثر کرد دلش را چون فلک زیر و زبر کرد. نظامی . - نیایش کردن ؛ دعا کردن . عبادت کردن . آفرین گفتن . ستایش کردن : شب تیره تا برکشد روز چاک نیایش کنم پیش یزدان پاک . فردوسی . نیایش همی کرد خود با پسر بدان آفریننده ٔ دادگر. فردوسی . چو در پیش یزدان گشائی دو لب نیایش کن ازبهر من روز و شب . فردوسی . گوی ترا ستاره نیایش کند همی گوید که قدر و منزلت و مرتبت تراست . فرخی . موبد موبدان پیش ملک آمدی و ستایش نمودی و نیایش کردی او را. (نوروزنامه ). به طاعت خانه شد خسرو کمر بست نیایش کرد یزدان را و بنشست . نظامی . - نیایش گرفتن ؛ به دعاپرداختن . ستایش و آفرین آغاز کردن : به شاه جهان بر ستایش گرفت نوان پیش تختش نیایش گرفت . فردوسی . جهان آفرین را ستایش گرفت بر آتشکده بر نیایش گرفت . فردوسی . - نیایش نمودن ؛ نیایش کردن : نیایش نمودند چون بندگان به پیش کیان شاه فرخندگان . دقیقی . به نامه نمودی نیایش مرا نخست آنکه کردی ستایش مرا. فردوسی . || دوستی . مهربانی . (ناظم الاطباء). آفرين، پرستش، دعا، سبحه، طاعت، عبادت، عبوديت، مناجات، نماز، ورد invocation,praise,benediction,veneration,adoration,orison ابتهال، تضرع، توسل إلى الله، استرحام، استدعاء namaz prière gebet oración preghiera
... ادامه
1232|0
مترادف:آفرين، پرستش، دعا، سبحه، طاعت، عبادت، عبوديت، مناجات، نماز، ورد
کلمه "نیایش" در زبان فارسی به معنای پرستش و دعا کردن است و میتواند به عنوان اسم و فعل استفاده شود. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره میکنیم:
اسم و فعل: "نیایش" به عنوان یک اسم، به مفهوم دعا و پرستش اشاره دارد. مثلاً: "او در نیایش بود." همچنین به عنوان فعل نیز ممکن است به کار رود، هرچند بیشتر در معنای اسم استفاده میشود.
تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه "نیایش" است که شامل دو بخش "نی" و "ایش" میباشد.
هجی و نوشتار: "نیایش" به دو بخش "نی" و "ایش" تقسیم میشود. در نوشتار به صورت متصل و بدون فاصله نوشته میشود.
جمع: جمع اختصاصی برای "نیایش" وجود ندارد، اما میتوان از "نیایشها" برای اشاره به چند "نیایش" استفاده کرد.
استفاده در جملات: "نیایش" معمولاً در جملات مذهبی یا ادبی به کار میرود. مثال: "نیایشهایش در دل مردم جا دارد."
قواعد نگارشی: هنگام نوشتن جملاتی که "نیایش" در آن به کار رفته است، باید به نکات نگارشی مانند نقطهگذاری و پاراگرافبندی توجه کرد.
بهطور کلی، "نیایش" یک کلمه معنایی و زیبای فارسی است که در متون ادبی و مذهبی کاربرد فراوانی دارد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
هر روز صبح به نیایش مینشینم و از خداوند برای آرامش و سعادت دعا میکنم.
نیایش در دل انسان، همچون نوری است که در تاریکی راه را روشن میکند.
در مراسم مذهبی، نیایش جمعی مردم به صورت هماهنگ، حس همبستگی و عشق را در دلها ایجاد میکند.