جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

hātef
Pythian  |

هاتف

معنی: هاتف . [ ت ِ ] (ع ص ) آوازدهنده . خواننده . (از اقرب الموارد) (غیاث اللغات ). آوازکننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آوازدهنده ای که خود او را نبینی . بانگ دهنده :
یکی هاتف از خانه آواز داد
چو رامش بری ، نزد رامشگری .
منوچهری .
مرا ز هاتف همت رسد به گوش خطاب
کز این رواق طنینی که می رود دریاب .
خاقانی .
عارفان نظری را فدا اینجا خواهند
هاتفان سحری را ندا اینجا شنوند.
خاقانی (دیوان چ سجادی ص 100).
هر لحظه هاتفی به تو آواز میدهد
کاین دامگه نه جای امان است ، الامان .
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 315).
هر زمان از هاتفی آواز می آید ترا
کاندر این مرکز دل خرم نخواهی یافتن .
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 370).
با ناقه شنو که هاتف راه
میگوید انت ناقةاﷲ.
خاقانی .
هاتف خلوت به من آواز داد
وام چنان کن که توان بازداد.
نظامی .
از آن رازجویان پنهان پژوه
یکی را به خود خواند هاتف ز کوه .
نظامی .
مرا چون هاتف دل دید دمساز
برآورد از رواق همت آواز.
نظامی .
هاتف آن روز به من مژده ٔ این دولت داد
که بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 124).
هاتفی از گوشه ٔ میخانه دوش
گفت : ببخشند گنه ، می بنوش .
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 192).
|| ستاینده و ستایش کننده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
... ادامه
712 | 0
مترادف: سروش، منادي
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (تِ) [ ع . ] (اِفا.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: hAtef
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 486
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
Pythian | hatef
ترکی
haft
فرانسوی
manche
آلمانی
heft
اسپانیایی
mango
ایتالیایی
manico
عربی
بيثيان
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "هاتف" در زبان فارسی به معنای "صدا زننده" یا "آشکارکننده" است و در برخی متون به عنوان نام خاص نیز به کار می‌رود. در زیر به نکات نگارشی و قواعد مربوط به این کلمه اشاره می‌کنم:

  1. نقطه‌گذاری: "هاتف" به عنوان یک اسم، نیاز به هیچ گونه علامت خاصی ندارد و در جملات معمولی به صورت طبیعی نوشته می‌شود.

  2. جنس و جمع: این کلمه مذکر است. جمع آن "هاتفان" یا "هاتف‌ها" می‌تواند باشد.

  3. فارسی‌نویسی: در نگارش فارسی باید به تغییرات املایی و نحوه‌ی تلفظ این کلمه توجه کرد. در برخی مواقع، ممکن است به اشتباه به صورت‌های مختلف نوشته شود، لذا شکل صحیح "هاتف" است.

  4. کاربرد در ادبیات: در شاعری و نثر، ممکن است این واژه به شکل نمادین یا مجازی برای اشاره به پیامی از طرف یک نیروی فراتر یا یک الهام معنوی استفاده شود. در این موارد، شناخت مفهوم و بافت متن مهم است.

  5. تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه به صورت "haatef" است و باید به این نکته توجه شود که در مکالمه باید به وضوح بیان شود.

در نهایت، توجه به بافت زبان و context استفاده از این کلمه در نوشتارهای رسمی، ادبی، یا گفتاری می‌تواند به فهم بهتر و صحیح‌تر کمک کند.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. هاتف همیشه با صدای دلنشینش برای دوستانش قصه‌های جالبی تعریف می‌کند.
  2. در آن شب تاریک، هاتف به صدای زنگ خانه گوش داد و متوجه شد که کسی در انتظار اوست.
  3. هاتف آرزو داشت که روزی بتواند مانند خوانندگان بزرگ به صحنه برود و هنر خود را به دیگران نشان دهد.

واژگان مرتبط: اهل دلفی یونان

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری