جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ورزش . [ وَ زِ ] (اِمص ، اِ) ورزیدن . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به ورزیدن شود. || اجرای مرتب تمرینهای بدنی به منظور تکمیل قوای جسمی و روحی . (فرهنگ فارسی معین ). || کسب . (منتهی الارب ). اکتساب . (یادداشت مؤلف ). به دست کردن . به دست آوردن . حاصل کردن . تحصیل . اندوختن . گرد آوردن . عمل کردن . کار کردن . (فرهنگ فارسی معین ) : که چندین بورزید مرد جهود چو روزی نبودش ز ورزش چه سود. فردوسی . هر کار که تو در جهان از بهر مرادی و شهوتی بکنی هم از آن وجه بر تو رنجی مستولی شود که ترا از ورزش آن پشیمان کند. (کتاب المعارف ). || زرع . کشت . (یادداشت مؤلف ) : بماندند پیران بی پا و پر بشد آلت ورزش و ساز و بر. فردوسی . || شغل . عمل . حرفه . سعی . کار. (ناظم الاطباء). پیشه . (فرهنگ فارسی معین ). کار با مشقت و تعب . محنت . (ناظم الاطباء) : بشد رأی و اندیشه و کشت و ورز که مردم ز ورزش همی گیرد ارز. فردوسی . شما دیر مانید و خرم بوید به رامش سوی ورزش خود شوید. فردوسی . به مطبخ هوس و فکرت تو بی ورزش هزار بره ٔ ناپخته هست و ناخورده . سوزنی . || تمرین و مشق . (یادداشت مؤلف ). ملکه . پراتیک . هرکاری که بسیار و پی درپی کنند برای آنکه در آن هنرمند و کامل شوند. (آنندراج ). مداومت دادن در هر کاری . (ناظم الاطباء) : با بلاهای دوست ورزش کن خویشتن را بلندارزش کن . اوحدی . هرچه ورزش کنی همانی تو نیکویی کن اگر توانی تو. اوحدی . || کوشش و جهد. || فایده . حاصل . منفعت . || پرهیز. اجتناب . || زهد. || ریاضت و حرکات و اعمال مخصوصه که برای قوت اعمال بدنی همه روزه به جای می آورند. (ناظم الاطباء). 1- بازي، نرمش
2- تمرين، مشق، ممارست
3- اسب سواري، بسكتبال، پرش، پياده روي، دو، شنا، فوتبال، كشتي، واليبال، هندبال sport, exercise, practice, play, pastime, callisthenics, exercitation, practise رياضة، تسلية، روح رياضية، لهو، مغامر، أناقة، لهو صبياني، لعب، تسلى، أبدى بتباه، هزأ من، شذ ينحرف عن صفات spor sport sport deporte sport بازی، سرگرمی، شوخی، الت بازی، نمایش تفریحی، تمرین، مشق، عمل، ممارست، عادت، عرف، نمایشنامه، نمایش، لهو، تفریح، مشغولیات، کاروقت گذری، ورزش سبک، استعمال کردن، تمرین دادن، بکارانداختن، عمل کردن، تمرین کردن، ممارست کردن، برزیدن، ورز
sport|exercise , practice , play , pastime , callisthenics , exercitation , practise
ترکی
spor
فرانسوی
sport
آلمانی
sport
اسپانیایی
deporte
ایتالیایی
sport
عربی
رياضة|تسلية , روح رياضية , لهو , مغامر , أناقة , لهو صبياني , لعب , تسلى , أبدى بتباه , هزأ من , شذ ينحرف عن صفات
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "ورزش" در زبان فارسی به فعالیتهایی اشاره دارد که به منظور حفظ سلامت، تقویت جسم و روان و تفریح انجام میشوند. برای استفاده درست از این کلمه در نگارش به نکات زیر توجه کنید:
تطابق با اسم و فعل: به عنوان مثال، اگر بخواهید از این کلمه در جملات استفاده کنید، باید توجه داشته باشید که فعل و اسم در جمله با هم تطابق داشته باشند.
مثال: "ورزش برای سلامتی مفید است."
ترکیب با صفات: میتوانید این کلمه را با صفات مختلف ترکیب کنید تا معنای دقیقتری بگیرید.
مثال: "ورزش روزانه فواید زیادی دارد."
استفاده از قید: قیدهای مختلف میتوانند به جملات شما رنگ و بوی متفاوتی بدهند.
مثال: "او به طور مرتب ورزش میکند."
استفاده از انواع ورزش: میتوان انواع ورزشها را نام برد تا متن تنوع بیشتری داشته باشد.
مثال: "فوتبال، بسکتبال و شنا از ورزشهای محبوب هستند."
نکات نگارشی:
آغاز جمله با حرف بزرگ.
پایان جمله با نقطه.
فاصله مناسب بین کلمات و استفاده از علامتهای نگارشی دیگر.
بهطور کلی، برای نوشتن در مورد "ورزش"، میتوانید به ویژگیها، فواید و انواع مختلف آن اشاره کنید و از قواعد نگارش صحیح استفاده نمایید تا متن شما خوانا و جذاب باشد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
ورزش یکی از بهترین راهها برای حفظ سلامتی و تقویت روحیه است.
او هر روز صبح به پارک میرود تا ورزش کند و انرژی روز را بهدست آورد.
در بسیاری از کشورها، رقابتهای ورزشی یکی از مهمترین رویدادهای فرهنگی به شمار میآید.