جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

vafāt
obit  |

وفات

معنی: وفات . [ وَ ] (ع اِ) وفاة. مرگ . (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). موت . فوت :
مغزها از وفات تو بگداخت
دیده ها در غم تو جیحون شد.
مسعودسعد.
اجل بگسلاندش طناب امل
وفاتش فروبست دست از عمل .
سعدی .
مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند
مرا به میکده بر در خم شراب انداز.
حافظ.
بعد از وفات تربت مادر زمین مجوی
درسینه های مردم عارف مزار ماست .
حافظ.
- وفات کردن ؛مردن . (ناظم الاطباء). درگذشتن .
- وفات یافتن ؛ مردن . (ناظم الاطباء). وفات کردن : در روز چهارشنبه سنه ٔ... وفات یافت . (راحةالصدور راوندی ).
- تاریخ وفات ؛ تاریخ مرگ شخصی . تاریخ درگذشت :
آنکه میلش سوی حق بینی و حق گوئی بود
سال تاریخ وفاتش طلب از میل بهشت .
حافظ (دیوان چ قزوینی - غنی ص 361).
رجوع به وفاة شود.
... ادامه
431 | 0
مترادف: درگذشت، رحلت، فوت، مردن، مرگ، ممات، موت
متضاد: حيات
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، اسم مصدر) [عربی: وفاة، جمع: وفیات]
مختصات: (وَ) [ ع . وفاة ] (اِ.)
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: vafAt
منبع: لغت‌نامه دهخدا
معادل ابجد: 487
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
obit | death
ترکی
ölüm
فرانسوی
la mort
آلمانی
tod
اسپانیایی
muerte
ایتالیایی
morte
عربی
منظية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "وفات" از لحاظ لغوی به معنای مرگ و انقطاع حیات است. در استفاده نگارشی و قواعد فارسی، نکات زیر را می‌توان در نظر گرفت:

  1. نوشتار صحیح: کلمه "وفات" باید به درستی نوشته شود و از خطاهای املایی پرهیز شود.

  2. نقطه‌گذاری: در جملاتی که کلمه "وفات" در آن‌ها به کار می‌رود، دیگر نکات نگارشی مانند نقطه، ویرگول و سایر نشانه‌ها باید رعایت شود.

  3. استفاده در جملات: می‌توان از "وفات" در جملات مختلف به عنوان فاعل، مفعول یا در عبارات توصیفی استفاده کرد. به عنوان مثال:

    • "وفات او باعث تأثر همه شد."
    • "خبر وفات آن عالم بزرگ در جامعه منتشر شد."
  4. تنوع زبانی: می‌توان از مترادف‌های این کلمه مانند "مرگ"، "فوت" و "درگذشت" استفاده کرد، اما توجه به بار معنایی هر کلمه نیز مهم است.

  5. قواعد نگارش کلمات مرتبط: هنگام استفاده از "وفات"، ممکن است با کلمات دیگری مانند "غالب" یا "احوال" ترکیب شود که بهتر است آن‌ها نیز به درستی کنار هم قرار گیرند.

  6. رعایت ادب و حساسیّت: در متون رسمی و ادبی، لازم است که در به کارگیری واژه "وفات" و یا هر کلمه دیگری که به مرگ و انقطاع حیات اشاره دارد، با احتیاط و ادب عمل شود.

با رعایت این نکات، می‌توان به درستی و با احترام از کلمه "وفات" در نوشتار فارسی استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. وفات پدربزرگم در سال گذشته همچنان بر دل خانواده سنگینی می‌کند.
  2. در مراسم یادبود، دوستان و نزدیکان به یاد وفات آن مرحوم جمع شدند.
  3. وفات هنرمند مشهور کشورمان، غم بزرگی برای طرفدارانش به همراه داشت.

واژگان مرتبط: مجلس ترحیم، وفا

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری