زیر مجموعه ها
توانگرى و سركشى
licenseالإمامُ الصّادقُ علیه السلام
جاءَ رجُلٌ مُوسِرٌ إلی رسولِ اللّه ِ صلی الله عليه و آله نَقِيُّ الثَّوبِ فَجَلَسَ إلی رسولِ اللّه ِ صلی الله عليه و آله، فجاءَ رَجُلٌ مُعسِرٌ دَرِنُ الثَّوبِ فَجَلَسَ إلی جَنبِ المُوسِرِ، فَقَبَضَ المُوسِرُ ثيابَهُ مِن تَحتِ فَخِذَيهِ، فقالَ لَهُ رسولُ اللّه ِ صلی الله عليه و آله: أخِفتَ أن يَمَسَّكَ مِن فَقرِهِ شَيءٌ ؟! قالَ: لا، قالَ: فَخِفتَ أن يُصيبَهُ مِن غِناكَ شَيءٌ ؟! قالَ: لا، قالَ: فَخِفتَ أن يُوَسِّخَ ثِيابَكَ ؟! قالَ: لا، قالَ: فما حَمَلَكَ علی ما صَنَعتَ ؟ فقالَ: يا رسولَ اللّه ِ، إنَّ لي قَرينا يُزَيِّنُ لي كُلَّ قَبيحٍ، ويُقَبِّحُ لي كُلَّ حَسَنٍ، وقد جَعَلتُ لَهُ نِصفَ مالي ! فقالَ رسولُ اللّه ِ صلی الله عليه و آله للمُعسِرِ: أتَقبَلُ ؟ قالَ: لا، فقالَ لَهُ الرَّجُلُ: ولِمَ ؟! قالَ: أخافُ أن يَدخُلَني ما دَخَلَكَ !
معصومین (ع)مرد ثروتمندی با لباسهایی نو و پاكیزه خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد و كنار آن حضرت نشست. پس از او مردی تهیدست با جامه های ژولیده و چركین وارد شد و كنار آن ثروتمند نشست. مرد ثروتمند جامه خود را از زیر ران او كشید و جمع كرد. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به او فرمود: ترسیدی كه چیزی از فقر او به تو رسد؟ عرض كرد: نه. فرمود: ترسیدی از دارایی تو چیزی به او رسد؟ عرض كرد: نه. فرمود: ترسیدی لباست را كثیف كند؟ عرض كرد: نه. فرمود: پس چرا این كار را كردی؟ عرض كرد: ای پیامبر خدا! من همدمی (شیطانی) دارم كه هر كار زشتی را در نظرم زیبا جلوه می دهد و هر كار خوبی را برایم زشت نمایش می دهد. اكنون نصف مال خود را به این مرد بخشیدم. پیامبر خدا صلی الله علیه و آله به آن مرد تهیدست فرمود: تو می پذیری؟ عرض كرد: نه. مرد ثروتمند به او گفت: چرا؟! گفت: می ترسم حالتی كه به تو راه یافت، به من هم راه یابد!