زیر مجموعه ها
براهین اثبات خدا
licenseآیا به کار بردن مفهوم علیت درباره غیر مادی که آن را تجربه نکرده ایم، ممکن است؟
فقهای اسلام در این سوال گویی تصور شده است که ما مفهوم علیت را از عالم ماده دریافت کرده ایم. در حالی که هرگز نمی توانیم مفهوم علیت را از عالم ماده درک کنیم. آنچه در عالم ماده تجربه می کنیم، صرفا تعاقب و پی در پی بودن بعضی از امور است. مثلا می بینیم که شی بعد از گرم شدن، منبسط می شود. یا بعد از وزش باد، پرده تکان می خورد و ... در حالی که مفهوم علیت، فراتر از پی در پی بودن است. و ارتباطی عمیق تر و شدیدتر بین دو چیز را نشان می دهد. حال آنکه ممکن است در دو شی پی در پی و متعاقب این رابطه برقرار نباشد. در واقع علیت یک نوع توقف وجودی بین دو شی است. به عنوان مثال در جایی که یک علت، دو معلول دارد، می توانیم بین آن دو معلول، تعاقب و پی در پی بودن را ببینیم، اما بین آن دو معلول رابطه علیت و معلولیت برقرار نیست! مثلا ممکن است دود پس از حرارت دیده شود، اما دود و حرارت بر یکدیگر توقف وجودی ندارند بلکه هر دو معلول آتش هستند. علاوه بر اینکه تجربه هرگز نمی تواند، حکمی کلی و مطلق ایجاد کند. ما اگر صد هزار آتش را تجربه کرده باشیم که حرارت دارند، شاید آتش هایی باشند که حرارت ندارند! یا در مکان دیگر و در زمان دیگری، این رابطه نقض شود. همچنین ما قبل از آنکه بخواهیم دست به کار تجربه شویم، علیت را فرض کرده ایم! و الا با تجربه، به دنبال برآوردن چه هدفی هستیم؟ آیا جز این است که تجربه کننده، می خواهد روابط علیتی بین موجودات را کشف کند. در این صورت او قبلا رابطه علیت را فرض کرده است. حقیقت این است که انسان فهم علیت را با علم حضوری و از درون خود می یابد. که در این صورت، این مساله منحصر به عالم ماده نمی شود. شهید مطهری در این باره می نویسند: " چشم هیچ وقت حكم نمى كند كه از ایندو، یكى ناشى از دیگرى است، و بالاخص حكم نمى كند كه وجود یكى از این دو وابسته به دیگرى است به طورى كه اگر اوّلى نباشد دومى محال است. اصلا خود همین مفهوم «محال» مفهوم نامحسوسى است و جزء اصول فكرى بشر هم هست. شما وقتى بر مسأله اى برهان اقامه مى كنید (مثلا وقتى در یك مسأله ریاضى مىگویید سه زاویه مثلث مساوى با دو قائمه است) اگر از شما بپرسند: احتمال این مسأله چند درصد است؟ مى گویید: صد درصد این جور است. اگر بگویند: آیا مانعى دارد كه یك روزى یك مثلثى استثنائا در دنیا پیدا بشود كه مثلث باشد و سه زاویه اش مساوى با دو قائمه نباشد؟ مىگویید: محال است. این دركى كه انسان از «محال» دارد، از حوزه محسوسات خارج است. اگر «محال» محسوس بود، باید موجود مى بود تا انسان آن را احساس كند، و اگر موجود بود، دیگر محال نبود. انسان هرگز محال بودن را [با حواس] درك نمى كند، كما اینكه «ضرورت» (یعنى اجتناب ناپذیرى) را هم كه نقطه مقابل محال بودن است، هرگز [با حواس] درك نمى كند. این زمینه یك زمینه بسیار وسیع است. این، فكر غلطى است كه كسى بگوید حوزه مُدرَكات و قلمرو ادراكات انسان، محدود است به محسوسات، و هرچیزى كه محسوس نباشد غیرقابل [تحقیق] است نفیا و اثباتا." (مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج۴، ص ۳۲)
(برگرفته از مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی)