جال
licenseمعنی کلمه جال
معنی واژه جال
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم) [هندی] ‹جالی› (زیستشناسی)
مختصات:
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
jAl
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
34
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
jall
ترکی
jal
فرانسوی
jal
آلمانی
jal
اسپانیایی
jal
ایتالیایی
jal
عربی
جال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "جال" به خودی خود در زبان فارسی دارای معناهای مختلفی است و به اشکال مختلفی نیز میتواند استفاده شود. در زیر به برخی از قواعد و نکات مربوط به این کلمه اشاره میکنم:
-
تعریف و معانی:
- "جال" میتواند به معانی مختلفی اشاره داشته باشد، از جمله: تله، دام، یا به معنی شبکیه در علوم پزشکی.
- در زبان محاورهای ممکن است به معنای "پیشرفت" یا "پیشرفت در کاری" نیز استعمال شود.
-
نوشتار:
- کلمه "جال" به صورت «جال» نوشته میشود و در متون رسمی و غیررسمی به همین شکل به کار میرود.
-
مفاهیم مرتبط:
- در متنهایی که موضوع آنها مرتبط با طبیعت، شکار یا دامگذاری است، ممکن است به "جال" به عنوان یک ابزار شکار اشاره شود.
- در متون علمی، به ویژه در زیستشناسی، ممکن است به "جال" به معنی ساختار شبکیه اشاره شود.
-
نکات نگارشی:
- توجه به استفاده صحیح از "جال" در جملات و پرهیز از ابهام در معنی آن.
- به کار بردن این کلمه در جملات باید متناسب با موضوع مورد بحث باشد؛ به عنوان مثال، اگر به دامگذاری اشاره میشود، متن باید این مفهوم را به روشنی منتقل کند.
- جملات مثال:
- "شکارچی در شب، جالی برای شکار برپا کرد."
- "شبکیه چشم انسان به شکل یک جال عمل میکند که نور را دریافت میکند."
استفاده صحیح از این کلمه و توجه به سبک و سیاق متن میتواند به انتقال بهتر مفهوم کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
در زیر چند مثال برای کلمه "جال" آورده شده است:
- جال ماهیگیری در دریا پهن شده بود و شکارچیان به دنبال ماهی بودند.
- او با استفاده از جال به جمع آوری میوههای تازه در باغ پرداخت.
- جال توری که بر روی پنجره بود، مانع ورود حشرات به داخل خانه میشد.
- گربه با کنجکاوی به جالی که روی زمین افتاده بود، نزدیک شد.
- در جنگل، یک جال بزرگ برای صید حیوانات درست کرده بودند.
اگر به مثالهای بیشتری نیاز دارید یا سوال دیگری دارید، لطفاً بفرمایید!