حکمرانی
licenseمعنی کلمه حکمرانی
معنی واژه حکمرانی
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | ruling, reign, governance | ||
عربی | حكم، قرار، قرار محكمة، سيطرة، حاكم، مسيطر، سائد | ||
ترکی | yonetmek | ||
فرانسوی | décision | ||
آلمانی | urteil | ||
اسپانیایی | decisión | ||
ایتالیایی | dominante | ||
مرتبط | حکم، تصمیم، سلطنت، حکومت، حکمفرمایی | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "حکمرانی" از دو بخش "حکم" و "رانی" تشکیل شده است و به معنای حکومت کردن یا ادارهٔ امور یک سرزمین به کار میرود. در فارسی، برای نگارش صحیح این واژه و استفاده از آن در جملات، چند نکتهی زیر میتواند حائز اهمیت باشد:
در کل، برای استفاده صحیح از کلمه "حکمرانی"، باید به قواعد نگارشی، نحوی و معنایی توجه داشت تا محتوای نوشته بهخوبی منتقل شود. | ||
واژه | حکمرانی | ||
معادل ابجد | 329 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | hokmrāni | ||
ترکیب | (حاصل مصدر) [عربی. فارسی] | ||
منبع | فرهنگ فارسی عمید | ||
نمایش تصویر | معنی حکمرانی | ||
پخش صوت |
حکومت؛ فرمانروایی. کلمه "حکمرانی" از دو بخش "حکم" و "رانی" تشکیل شده است و به معنای حکومت کردن یا ادارهٔ امور یک سرزمین به کار میرود. در فارسی، برای نگارش صحیح این واژه و استفاده از آن در جملات، چند نکتهی زیر میتواند حائز اهمیت باشد: نقطهگذاری: در نوشتن متون فارسی، باید به نقطهگذاری دقت کرد. در جایی که "حکمرانی" مطرح میشود، اگر جمله شامل فعل باشد، باید از ویرگول و نقاط دیگر به درستی استفاده شود. هجا و ترکیب: توجه به هجاها و تفکیک درست ترکیبها مهم است. "حکم" و "رانی" دو بخش مستقل هستند که به هم پیوستهاند. این جداسازی میتواند در فهم بهتر واژههای دیگر نیز کمک کند. جنس و عدد: واژه "حکمرانی" معانی مختلفی دارد و بهعنوان اسم مؤنث به کار میرود. بنابراین در استفاده از صفتها و افعال، باید به مؤنث بودن آن توجه کرد. مثلاً: "حکمرانی خوب" یا "حکمرانی قابل قبول". قواعد صرف و نحو: در جملاتی که "حکمرانی" به کار میرود، باید به نحو صحیح جملات توجه داشت. بهعنوان مثال: "حکمرانی در این کشور به خوبی انجام میشود." استفاده از واژههای مشابه: در متون مختلف ممکن است واژههای مشابهی مانند "پادشاهی" یا "سلطنت" به کار رود. در چنین مواردی باید توجه شود که معانی مختلف این واژهها در متن بهدرستی بیان شود. در کل، برای استفاده صحیح از کلمه "حکمرانی"، باید به قواعد نگارشی، نحوی و معنایی توجه داشت تا محتوای نوشته بهخوبی منتقل شود.
ruling, reign, governance
حكم، قرار، قرار محكمة، سيطرة، حاكم، مسيطر، سائد
yonetmek
décision
urteil
decisión
dominante
حکم، تصمیم، سلطنت، حکومت، حکمفرمایی