خاصه
licenseمعنی کلمه خاصه
معنی واژه خاصه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
متضاد | سني، عامه 1- برگزيده | ||
انگلیسی | especially | ||
عربی | خاصة، خصوصا، على نحو إستثنائي، بصور خاصة، خصوصاً | ||
ترکی | özellikle | ||
فرانسوی | en particulier | ||
آلمانی | besonders | ||
اسپانیایی | especialmente | ||
ایتالیایی | particolarmente | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "خاصه" در زبان فارسی به معنای "خصوصاً" یا "بهویژه" است و در متون رسمی و غیررسمی به کار میرود. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قاعدههای مربوط به این کلمه اشاره میکنیم:
استفاده درست از "خاصه" میتواند به وضوح و دقت بیان شما کمک کند. | ||
مثال برای واژه | مثال برای واژه (هوش مصنوعی) البته! در اینجا چند مثال از استفاده کلمه "خاصه" در جملات مختلف آورده شده است:
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | خاصه | ||
معادل ابجد | 696 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | xās[s]e | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [عربی: خاصَّة، جمع: خَواصّ] | ||
مختصات | (صِّ) [ ع . خاصة ] | ||
آواشناسی | xAsse | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | فرهنگ فارسی عمید | ||
نمایش تصویر | معنی خاصه | ||
پخش صوت |
۱. [مقابلِ عامه] ویژه. کلمه "خاصه" در زبان فارسی به معنای "خصوصاً" یا "بهویژه" است و در متون رسمی و غیررسمی به کار میرود. در زیر به برخی از نکات نگارشی و قاعدههای مربوط به این کلمه اشاره میکنیم: جایگاه کلمه: "خاصه" معمولاً در جملات به عنوان حرف ربط یا تأکیدکننده استفاده میشود. به عنوان مثال: استفاده در نوشتار رسمی: در متون ادبی و رسمی، میتوان از "خاصه" برای تأکید بر نکات ویژه یا مهم استفاده کرد. این کلمه میتواند نشاندهنده تأکید بر موارد خاص باشد. نحوهی نوشتن: این کلمه در نوشتار باید به صورت پیوسته و بدون فاصله نوشته شود. در فارسی هیچ شکل دیگریدیگر از آن وجود ندارد. استفاده درست از "خاصه" میتواند به وضوح و دقت بیان شما کمک کند. البته! در اینجا چند مثال از استفاده کلمه "خاصه" در جملات مختلف آورده شده است: اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
۲. (اسم) قوهّ و اثری که در چیزی وجود دارد.
۳. چیزی که مخصوص چیز دیگر باشد؛ مخصوص به کسی یا چیزی.
۴. متعلق به کسی.
۵. [جمع: خَواصّ] خویش و مقرب کسی، بهویژه پادشاه.
۶. [مقابلِ عامه] شیعه؛ شیعی.
۷. (قید) علیالخصوص؛ بهویژه؛ خصوصاً: ♦ از ادب نَبْوَد به پیش شه مقال / خاصه خود لاف دروغین و محال (مولوی: ۵۸).
سني، عامه
1- برگزيده
especially
خاصة، خصوصا، على نحو إستثنائي، بصور خاصة، خصوصاً
özellikle
en particulier
besonders
especialmente
particolarmente