جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

xabarčin
informer  |

خبرچین

معنی: ۱. کسی که گفتار، کردار، یا اسرار کسی را برای دیگران نقل می‌کند؛ سخن‌چین.
۲. جاسوس.
1977 | 0
مترادف: صفت جاسوس، خبركش، رايد، غماز، منهي، نمام
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [عربی. فارسی] [مجاز]
مختصات: (خَ بَ) [ ع - فا. ] (ص فا.)
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: xabarCin
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 865
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
informer | fink , gossiper , newsmonger , an informant
ترکی
muhbir
فرانسوی
l'informateur
آلمانی
der informant
اسپانیایی
el informante
ایتالیایی
l'informatore
عربی
مخبر | واش , نمام
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "خبرچین" در زبان فارسی به معنای فردی است که اخبار و اطلاعات را به صورت غیررسمی جمع‌آوری و منتقل می‌کند و گاهی اوقات این کلمه بار منفی دارد. در ارتباط با این کلمه، چند نکته قواعد فارسی و نگارشی قابل ذکر است:

  1. فصل‌نامه‌ها: در متون رسمی و علمی، بهتر است از واژه‌های رسمی‌تری استفاده شود که بار منفی نداشته باشند.

  2. تلفظ و نوشتار: این کلمه به صورت "خبرچین" نوشته و تلفظ می‌شود. در نگارش این کلمه، باید به استفاده از حرف "چ" دقت شود.

  3. استفاده از پیشوندها و پسوندها: کلمه "خبرچین" از دو جزء "خبر" و "چین" تشکیل شده است. استفاده از پیشوندها و پسوندها در زبان فارسی می‌تواند تغییراتی در معنای کلمه ایجاد کند.

  4. نحوه استفاده در جملات: در جملات، کلمه "خبرچین" معمولاً به عنوان اسم استفاده می‌شود و می‌تواند به عنوان فاعل، مفعول یا دیگر اجزای جمله قرار گیرد. مثلاً:

    • "خبرچین‌ها اطلاعات را به سرعت منتشر کردند."
    • "من هرگز به خبرچین‌ها اطمینان نمی‌کنم."
  5. بار معنایی: در انتخاب واژه‌ها دقت کنید که کلمه "خبرچین" ممکن است به عنوان اصطلاحی منفی در نظر گرفته شود، بنابراین در محاوره‌های غیررسمی یا نوشتارهای ادبی ممکن است بار منفی خود را القا کند.

با رعایت این نکات می‌توانید از کلمه "خبرچین" به درستی و در متن‌های مختلف استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. همیشه باید مراقب باشی، چون در میان ما یک خبرچین وجود دارد که اطلاعات را به دشمنان منتقل می‌کند.
  2. او به خاطر رفتارهایش به عنوان یک خبرچین شناخته شده و دیگر هیچ‌کس به او اعتماد نمی‌کند.
  3. در این سازمان، خبرچین‌ها بیشتر از آنچه که فکر می‌کنیم، وجود دارند و باید به دقت رفتار کنیم.
  4. وقتی متوجه شدم که یکی از دوستانم خبرچین است، دیگر با او حرف نزدم.
  5. جان به خاطر خبرچینی که کرده بود، از جمع دوستانش طرد شد و هیچ کس با او صحبت نمی‌کند.

واژگان مرتبط: اگاهگر، خبر رسان، کاراگاه، جاسوس، خبر بر، اعتصاب شکن، سخن چین، ساعی، خبر کش، پخش کننده شایعات افتضاح امیز

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری