خیساندن
licenseمعنی کلمه خیساندن
معنی واژه خیساندن
xisāndan
soak
|
خیساندن
مترادف:
تر كردن، خيسانيدن، خيس كردن، مرطوب كردن
متضاد:
خشكاندن، خشكانيدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) ‹خیسانیدن›
مختصات:
(دَ) (مص م .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
775
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
soak | drench , macerate , damp , moisten , presoak , ret , sop , steep , water , wet , bate , soaking
ترکی
ıslatma
فرانسوی
trempage
آلمانی
einweichen
اسپانیایی
remojo
ایتالیایی
ammollo
عربی
نقع | بلل كليا , تخلل , أسرف في الشراب , أشبع , نظف بالنقع , أرهق , أثقل , عاقب بقسوة , تشرب أو يمتص , سكير , الماء المنقوع فيه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "خیساندن" در زبان فارسی به معنای تر کردن یا خیس کردن چیزی است. در زیر به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
-
قواعد صرفی: "خیساندن" مصدر است و از ریشه "خیس" گرفته شده است. این کلمه در زمانهای مختلف صرف میشود، مثلاً "خیساندم"، "خیساندهام"، "خیساند".
-
استفاده در جملات: کلمه خیساندن میتواند به عنوان فعل در جملات مختلف استفاده شود. به عنوان مثال:
- "من لباسها را در آب خیساندم."
- "خیساندن برنج قبل از پخت، طعم بهتری به آن میدهد."
-
نکات نگارشی:
- توجه به تطابق فعل و فاعل در جملات: فاعل باید با فعل از نظر شخص و تعداد هماهنگ باشد.
- استفاده از علامت نقطه و ویرگول به درستی در جملات حاوی این کلمه به حفظ انسجام و وضوح معنایی کمک میکند.
-
اشتباهات رایج: توجه داشته باشید که ممکن است بعضی به اشتباه از "خیساندن" در مواردی که به معنی تر کردن نیست استفاده کنند. همچنین، "خیساندن" نباید با "خیس کردن" اشتباه گرفته شود؛ گرچه معنای کلی مشابه دارند.
- استفاده از مترادفها: در برخی موارد میتوان از کلمات مترادف مانند "تر کردن" یا "ابریشمی کردن" بسته به سیاق جمله استفاده کرد.
با رعایت این نکات میتوان به درستی از کلمه "خیساندن" در نوشتار و گفتار استفاده کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- باران شدید باعث خیساندن زمینهای کشاورزی شد و کشاورزان خوشحال بودند.
- او تصمیم گرفت تا گلها را با آب سرد خیساندن تا زودتر شکوفا شوند.
- بچهها در کنار رودخانه بازی کرده و با آب، لباسهای خود را خیساندن.