روا
licenseمعنی کلمه روا
معنی واژه روا
ravā
permissible
|
روا
مترادف:
جايز، حق، حلال، سزاوار، شايست، شايسته، مباح، مجاز، مشروع، معقول
متضاد:
ناروا
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [پهلوی: rawāk]
مختصات:
(رَ) [ په . ] (ص .)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
ravA
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
207
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
permissible | lawful , allowed , permissive , admissible , free , admitted , allowable , licit , valuable
ترکی
rua
فرانسوی
rue
آلمانی
rua
اسپانیایی
calle
ایتالیایی
rua
عربی
مسموح | جائز , مباح
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "روا" در زبان فارسی معانی مختلفی دارد و بسته به سیاق میتواند به عنوان یک صفت، قید، یا اسم مورد استفاده قرار گیرد. در زیر به قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه پرداخته میشود:
-
معنی و کاربرد:
- "روا" به معنی مجاز، مناسب، یا قابل قبول است.
- به عنوان مثال: "این کار روا نیست." (به معنای این کار مجاز نیست).
-
نحوه نوشتار:
- "روا" به صورت ساده و بدون هیچ علامت نگارشی خاصی نوشته میشود، مگر اینکه در متنهای خاص نیاز به نوشتن علائم نگارشی باشد.
-
قواعد صرف و نحو:
- در جملات، این کلمه میتواند به عنوان صفت قبل از اسم بیاید: مثال: "این روش روا است."
- همچنین میتواند به عنوان قید در جملات استفاده شود: مثال: "او روا عمل کرد."
-
جملهبندی:
- در جملات طولانیتر، از "روا" برای توصیف یا ابراز نظر در مورد یک عمل یا وضعیت استفاده میشود. به عنوان مثال: "در این شرایط، اتخاذ چنین تصمیمی روا نیست."
- تناسب با سایر کلمات:
- میتوان از "روا" در ترکیب با دیگر کلمات استفاده کرد، مانند "مجاز" یا "قابل قبول" برای ایجاد تأکید بر معانی مختلف.
با توجه به موارد فوق، استفاده مناسب از کلمه "روا" میتواند به وضوح و دقت نگارش شما کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
البته! در اینجا چند مثال برای استفاده از کلمه "روا" در جمله آوردهام:
- در اسلام، هرگونه ظلم بر دیگران روا نیست و باید به عدالت رفتار کنیم.
- عشق و محبت بین انسانها امری روا و پسندیده است.
- پسندیده نیست که در جامعهای که تفاوتها وجود دارد، اصلی را بر دیگران روا بدانیم.
- در برخورد با مشکلات، باید راهحلهایی روا و منطقی را انتخاب کنیم.
اگر نیاز به مثالهای بیشتری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!