زبانران
licenseمعنی کلمه زبانران
معنی واژه زبانران
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | languages | ||
عربی | لغة، أسلوب، لسان، لهجة، اللغات | ||
ترکی | dil koşusu | ||
فرانسوی | course de langue | ||
آلمانی | zungenlauf | ||
اسپانیایی | carrera de lengua | ||
ایتالیایی | corsa con la lingua | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «زبانران» در زبان فارسی به احتمال زیاد به معنای فردی است که در امر زبانپژوهی یا زبانشناسی فعالیت میکند. این کلمه را میتوان به دو بخش «زبان» و «ران» تقسیم کرد که بخش اول به زبان اشاره دارد و بخش دوم میتواند به معنای «ران» یا «کار» باشد. برای نوشتن و استفاده از این کلمه، به نکات زیر توجه کنید:
اگر سوال دیگری درباره کلمه یا قواعد نگارشی دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | زبانران | ||
معادل ابجد | 311 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | zabānrān | ||
ترکیب | (صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] | ||
منبع | فرهنگ فارسی عمید | ||
نمایش تصویر | معنی زبانران | ||
پخش صوت |
۱. زبانآور. کلمه «زبانران» در زبان فارسی به احتمال زیاد به معنای فردی است که در امر زبانپژوهی یا زبانشناسی فعالیت میکند. این کلمه را میتوان به دو بخش «زبان» و «ران» تقسیم کرد که بخش اول به زبان اشاره دارد و بخش دوم میتواند به معنای «ران» یا «کار» باشد. برای نوشتن و استفاده از این کلمه، به نکات زیر توجه کنید: هدایت دوتایی - واژهسازی: «زبانران» به عنوان یک مرکب لفظی قابل قبول است و در مواقع مناسب میتوان از آن استفاده کرد. نوشتار صحیح: بهکارگیری کلمه باید به شکل «زبانران» باشد، با نیمفاصله بین «زبان» و «ران». دلیل استفاده: توجه به زمینهای که این واژه در آن به کار میرود. این کلمه بیشتر در متون تخصصی یا در زمینه زبانشناسی و زبانآموزی به کار میرود. اگر سوال دیگری درباره کلمه یا قواعد نگارشی دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
۲. سخنران.
۳. پرگوی.
۴. بلیغ.
languages
لغة، أسلوب، لسان، لهجة، اللغات
dil koşusu
course de langue
zungenlauf
carrera de lengua
corsa con la lingua