جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
×
رویداد ها - امتیازات
برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.
معنی: ۱. ناساز؛ ناسازگار؛ مخالف؛ ناهمتا. ۲. [قدیمی] مثل؛ نظیر؛ همتا. Δ در معنای ۱ و ۲ از اضداد است. ۳. جلوگیریکننده. ۴. (صفت) (ادبی) ویژگی کلمهای که بر دو معنی متضاد دلالت دارد، مانند خود کلمۀ ضد که در عربی هم به معنی مخالف و ناهمتا است و هم به معنی مثل و نظیر و همتا. ۵. (اسم) [قدیمی] دشمن. 〈 ضدسم: پادزهر؛ پازهر. 〈 ضدضربه: ویژگی چیزی که طوری ساخته شده باشد که هرگاه ضربه برآن وارد شود از کار نیفتد: ساعت ضدضربه. 〈 ضدعفونی: (پزشکی) پلشتبری. 1- خلاف، عكس، مباين، مخالف، مغاير، نقيض، وارونه
2- ناجور، ناسازگار
3- خصم، دشمن، عدو موافق anti-, counter-, against, opposite, contrary, hostile, antagonistic, opponent, adversary, antagonist, contrast, foe, anti - مضاد، لا، نقيض، ضخم anti anti anti anti anti علیه، پاد، برضد، غیر، در برابر، در مقابل، بر، با، مقابل، روبرو، معکوس، متناقض، مغایر، نقیض، متخاصم، خصومت امیز، ستیزه جو، مخالفت امیز، مبارز، رقیب، هم اورد، کنتراست، تقابل، تضاد، مقابله، مخالفت، حریف، طرف مقابل، طرف، معارض
کلمه "ضد" در زبان فارسی به معنای "مقابل" یا "در برابر" است و در راستای بیان تضاد یا مخالفت به کار میرود. استفاده صحیح از این کلمه نیازمند رعایت چند قاعده نگارشی و قواعد زبانی است:
نوشتار: کلمه "ضد" به صورت جدا نوشته میشود و هیچگاه به صورت ترکیبی با کلمه بعدی نمیآید. مثلاً "ضد جنگ" و نه "ضدجنگ".
نظافت نگارشی: باید توجه داشت که پس از "ضد" معمولاً یک اسم یا اسم مفهوم دیگری میآید که نشان دهنده چیزی است که در برابر آن قرار دارد؛ مثلاً "ضد ویروس".
ترکیبهای رایج: ممکن است "ضد" با واژههای دیگر ترکیب شود و اصطلاحات خاصی را به وجود آورد. مانند "ضد اجتماعی"، "ضد انقلابی"، که در این صورت باید مطمئن باشید که واژه بعدی نیز به درستی به مفهوم کلی کمک میکند.
رعایت واژههای هممعنی و همخانواده: استفاده از کلمه "ضد" ممکن است با واژههای هممعنی مرتبط باشد، بنابراین باید دقت کرد تا معنای درست و مورد نظر منتقل شود.
فعل و صفتها: گاهی اوقات "ضد" ممکن است به همراه فعل یا صفت بیاید مثل "ضد کردن"، که نشان دهنده عمل معکوس یا مخالفت است. که باید به ترکیب و ساختار جمله توجه شود.
در نهایت، استفاده صحیح و مناسب از کلمه "ضد" میتواند در روشن بودن مفهوم جمله و ارتباط معنا کمک کند.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
واکسنها به عنوان یک ابزار موثر در جلوگیری از بیماریهای عفونی، به عنوان یک روش ضد ویروس شناخته میشوند.
او همیشه به فعالیتهای ضد اجتماعی اعتراض میکند و خواهان ایجاد تغییرات مثبت در جامعه است.
این ماده شیمیایی دارای ویژگیهای ضد باکتریایی است و به حفظ سلامت محصولات غذایی کمک میکند.
فرهنگ فارسی عمید
واژگان مرتبط: علیه، پاد، برضد، غیر، در برابر، در مقابل، بر، با، مقابل، روبرو، معکوس، متناقض، مغایر، نقیض، متخاصم، خصومت امیز، ستیزه جو، مخالفت امیز، مبارز، رقیب، هم اورد، کنتراست، تقابل، تضاد، مقابله، مخالفت، حریف، طرف مقابل، طرف، معارض
لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید. لیست کلید های میانبر