عاجزی

معنی: عاجز بودن؛ ناتوانی؛ درماندگی.

... ادامه

743 | 0

ترکیب: (حاصل مصدر) [عربی. فارسی]

مختصات:

آواشناسی:

منبع: فرهنگ فارسی عمید

معادل ابجد: 91

شمارگان هجا:

دیگر زبان ها

انگلیسی

unable | incapable , weak , blind , feeble , cripple , impact

عربی

غير قادر | عاجز

تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "عاجزی" به معنای ناتوانی و عدم توانایی در انجام کاری است. در زیر نکاتی درباره قواعد فارسی و نگارشی این کلمه آورده شده است:

املا: کلمه "عاجزی" به صورت "عاجزی" نوشته می‌شود و هیچ گونه نادرستی در املا ندارد.
مشتقات: این کلمه از ریشه "عاجز" به معنای ناتوان مشتق شده است.
نوع کلمه: "عاجزی" در زبان فارسی نام خاصی نیست و به عنوان اسم (اسم کیفیت) به کار می‌رود.
تلفظ: این کلمه به صورت عَاجِزی (با تاکید بر روی هجا اول) تلفظ می‌شود.
جایگاه در جمله: "عاجزی" معمولاً به عنوان مفعول یا صفت در جملات استفاده می‌شود. به عنوان مثال:
- او در ادامه دادخواستش به عاجزی خود اعتراف کرد.
نکات نگارشی: در جملات رسمی، بی‌توجهی به قواعد نگارشی و استفاده صحیح از کلمات مناسب، از جمله "عاجزی"، مهم است. همچنین، توجه به انتقال معنا در متون نوشتاری و گفتاری اهمیت ویژه‌ای دارد.

با رعایت این نکات می‌توان استفاده صحیحی از کلمه "عاجزی" در زبان فارسی داشت.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

در شرایط سخت زندگی، انسان‌ها به عاجزی خود پی می‌برند و متوجه می‌شوند که نیاز به کمک دیگری دارند.
برخی افراد به دلیل عاجزی در تصمیم‌گیری، زمان زیادی را صرف انتخاب‌های ساده می‌کنند.
او با احساس عاجزی از اینکه نتوانسته بود به وعده‌اش عمل کند، از دوستانش عذرخواهی کرد.

واژگان مرتبط: ناتوان، عاجز، محجور، نفهم، نا قابل، بی مهارت، ضعیف، سست، کم دوام، لاغر، کور، نابینا، بی بصیرت، تاریک، غیر خوانایی، نحیف، کم زور، معیوب

فرم ورود