جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

fohš
curse  |

فحش

معنی: ۱. دشنام؛ ناسزا.
۲. (صفت) [قدیمی] ویژگی هر نوع سخن ناپسند.
1885 | 0
مترادف: بددهاني، بدزباني، دشنام، زشتياد، سب، سخط، سقط، شتم، ناسزا، هتك
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم) [عربی]
مختصات: (فُ حْ) [ ع . ]
الگوی تکیه: S
نقش دستوری: اسم
آواشناسی: fohS
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 388
شمارگان هجا: 1
دیگر زبان ها
انگلیسی
curse | swearing , cuss , damn , abuse , darn , swearword , malison , vilification , revilement , swear word
ترکی
küfür
فرانسوی
gros mot
آلمانی
schimpfwort
اسپانیایی
palabrota
ایتالیایی
parolaccia
عربی
لعن | جدف , اشتم , تعذب , تشقى , نزل به بلاء , بلاء , شقاء , سبب البلاء و الشقاء , لعنة
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "فحش" در زبان فارسی به معنای توهین یا ناسزا است. استفاده صحیح از این کلمه و رعایت قواعد نگارشی در نوشتارهای فارسی اهمیت دارد. در زیر برخی از نکات و قواعد مربوط به استفاده از این کلمه آورده شده است:

  1. نوشته‌نویسی: در متون رسمی و ادبیات، بهتر است از کلمات و عبارات غیرمناسب مانند "فحش" خودداری شود. به جای آن می‌توان از عبارات سنجیده‌تر استفاده کرد.

  2. استفاده در جملات: اگر از کلمه "فحش" در جملات استفاده می‌کنید، باید دقت کنید که این کلمه در جای درست و با مفهوم مناسب استفاده شود. مثلاً: "او به خاطر عصبانیت، به من فحش داد."

  3. روش نوشتار: کلمه "فحش" به صورت یکدست و بدون فاصله نوشته می‌شود. همچنین در متونی که به زبان محاوره‌ای نزدیک‌تر هستند، می‌توان از آن استفاده کرد، اما همچنان باید به شرایط و محتوای گفتگو توجه داشت.

  4. موارد گرامری: "فحش" یک اسم است و معمولاً با فعل‌هایی همچون "دادن"، "گفتن" و "شنیدن" به کار می‌رود. مثلاً: "او فحش داد." یا "من فحش را شنیدم."

  5. هم‌نشینی: کلمه "فحش" معمولاً با صفت‌های توصیفی مانند "بد" یا "نامناسب" به کار می‌رود. مثلاً: "این نوع فحش‌ها نامناسب‌اند."

استفاده از "فحش" در مکالمات و متون باید با احتیاط و در نظر داشتن بافت اجتماعی و فرهنگی انجام شود تا به نتیجه مثبت‌تری منجر شود.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. در بحثی که میان دو نفر پیش آمد، یکی از آنها به طرف دیگر فحش داد و این باعث افزایش تنش شد.
  2. فحش دادن نه تنها مشکل را حل نمی‌کند، بلکه می‌تواند روابط را آسیب بزند.
  3. او به شدت از فحش‌هایی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شد، ناراحت بود و اعلام کرد که باید با این رفتارها مقابله شود.

واژگان مرتبط: نفرین، لعنت، بلاء، توهین، سوء استعمال، خفت، پرخاش، تهمت، رفو، قسم دروغ، بد دهانی، بد زبانی، کفر گویی، فحاشی، بهتان، بد گویی، سخن زشت و رکیک، ناسزا گویی

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری