کمین
licenseمعنی کلمه کمین
معنی واژه کمین
[kamin]
ambush
|
کمین
مترادف:
1- بزنگاه، كمينگاه، مرصاد، مكمن، نخيز، نخيزگاه
2- ترصد، مخفي شدن
3- كمترين، كوچكترين
4- ناتمام، ناقص
5- پست، حقير، دون
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت) [قدیمی]
مختصات:
( ~ .) [ ع . ] (اِ.)
الگوی تکیه:
WS
نقش دستوری:
اسم
آواشناسی:
kamin
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
120
شمارگان هجا:
2
دیگر زبان ها
انگلیسی
ambush | forestall , ambuscade , minimal
ترکی
pusuya düşürmek
فرانسوی
embuscade
آلمانی
hinterhalt
اسپانیایی
emboscada
ایتالیایی
imboscata
عربی
كمين | مكمن , كمن , تربص
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "کمین" در زبان فارسی به معنای پنهان شدن و خوبی از نظر واژگانی و نگارشی به شمار میآید. در اینجا چند نکته درباره قواعد فارسی و نگارشی مربوط به این کلمه ذکر میشود:
-
تعریف و کاربرد: "کمین" به معنی پنهان شدن یا انتظار کشیدن برای به دست آوردن فرصت است. این واژه معمولاً در متون ادبی، داستانها و توصیفهای نظامی به کار میرود.
-
قواعد نوشتاری:
- نقطهگذاری: در جملاتی که از "کمین" استفاده میشود، نکات نگارشی مانند ویرگول، نقطه یا نقطهویرگول بر اساس ساختار جمله رعایت شود.
- تکیه بر هجا: در تلفظ این کلمه، تأکید بر هجاها باید رعایت شود. "کمین" به صورت "کَمین" تلفظ میشود.
-
تطابق و صرف:
- معمولاً "کمین" به عنوان اسم و در معانی مختلف به کار میرود و با فعلها و صفات مختلفی میتواند همراه شود. مثلاً: "در کمین دشمن نشسته بود."
-
نگارش صحیح: این کلمه به صورت "کمین" نوشته میشود و از نوشتارهای غلط مانند "کمين" یا "کُمین" پرهیز شود.
- استفاده در جملات: میتوان از این کلمه در جملاتی مانند زیر استفاده کرد:
- "او در کمین فرصتی مناسب بود."
- "دشمنان در کمین بودند تا به یکباره حمله کنند."
با رعایت این نکات میتوان به نحوی درست و مؤثر از کلمه "کمین" در نوشتار خود بهرهبرداری کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- شکارچیان در جنگل کمین کردند تا زرافهها را به دام بیندازند.
- نیروهای ویژه در محلی استراتژیک کمین زده بودند تا به دشمن حمله کنند.
- در داستانهای تاریخی، قهرمانان همیشه در کمین دشمنان خود بودند تا از سرزمینشان دفاع کنند.