کهنسال
licenseمعنی کلمه کهنسال
معنی واژه کهنسال
[kohansāl]
old
|
کهنسال
مترادف:
پير، جاافتاده، زال، سالخورده، سالمند، شيخ، فرتوت، قديمي، كلان سال، مسن، معمر
متضاد:
جوان، خردسال
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(صفت)
مختصات:
الگوی تکیه:
WWS
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
kohansAl
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
166
شمارگان هجا:
3
دیگر زبان ها
انگلیسی
old | worm-eaten
ترکی
eskimiş
فرانسوی
vieux
آلمانی
alt
اسپانیایی
viejo
ایتالیایی
vecchio
عربی
قديم | عجوز , عتيق , شيخ , خبير , طاعن في السن , شيخ طاعن في السن , مزمن , الطاعن , شيخ عجوز
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "کهنسال" به معنای فردی است که سن و سال بالایی دارد یا به عبارتی به سن پیری رسیده است. در زبان فارسی و نگارش صحیح این واژه، چند نکته وجود دارد که باید مدنظر قرار گیرد:
-
نوشتار: کلمه "کهنسال" به صورت یکپارچه و بدون فاصله نوشته میشود و هیچ گونه تغییر در ساختار آن لازم نیست.
-
معنی و کاربرد: این کلمه بیشتر به عنوان صفت به کار میرود و معمولاً برای توصیف افراد مسن یا سالخورده استفاده میشود.
-
نحوه به کار بردن: میتوان از این کلمه در جملات با اشکال مختلف استفاده کرد، مثلاً:
- "او یک فرد کهنسال با تجربه است."
- "کهنسالان همیشه حکمت و دانایی خاصی دارند."
-
تناسب با سایر کلمات: در جملات میتوان از این کلمه به همراه صفات یا قیدهای دیگر استفاده کرد، مانند:
- "یک مرد کهنسال دانا"
- "زنان کهنسال در این اجتماع ارزشمند هستند."
- نکات نگارشی:
- در صورت استفاده در متنهای رسمی، دقت کنید که از واژههای هممعنی یا متناسب با موضوع نیز استفاده کنید. برای مثال، "سالمند" یا "سالخورده" به عنوان واژههای هممعنی.
توجه به این نکات به درک بهتر و استفاده صحیح از کلمه "کهنسال" کمک خواهد کرد.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- درخت کهنسال در پارک، داستانهای بسیاری از سالهای دور را در خود دارد.
- استاد دانشگاه، مردی کهنسال با تجارب فراوان، همیشه به دانشجویان الهام میبخشد.
- آن کتاب کهنسال در کتابخانه، منبعی ارزشمند از تاریخ و ادبیات ایران است.