جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

gal[l]edār
rancher  |

گله‌دار

معنی: صاحب‌گله؛ کسی که گلۀ گوسفند دارد.
576 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (اسم، صفت)
مختصات:
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: galledAr
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 260
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
rancher | herdsman , ranchero , cowman , ranchman , following
ترکی
çoban
فرانسوی
berger
آلمانی
schäfer
اسپانیایی
pastor
ایتالیایی
pastore
عربی
عجال | مربي الأبقار , صاحب مزرعة المواشي , عامل في مزرعة الماشية , صاحب المزرعه
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه‌ی «گله‌دار» در زبان فارسی به‌معنای کسی است که گله (گروهی از دام‌ها) دارد یا به نگهداری دام‌ها مشغول است. برای نگارش و استفاده از این کلمه در متون فارسی، رعایت برخی از قواعد زیر توصیه می‌شود:

  1. جدا نوشتن: کلمه «گله‌دار» به صورت متصل نوشته می‌شود، نه جدا. نوشتن آن به صورت «گله دار» نادرست است.

  2. استفاده درست در جمله: این کلمه را باید به گونه‌ای در جمله به کار ببرید که مفهوم آن به وضوح convey شود. مثال: "او یک گله‌دار ماهر است که از دام‌هایش به خوبی مراقبت می‌کند."

  3. توجه به نحوه‌ی تلفظ: تلفظ صحیح این کلمه «گله‌دار» است و باید هنگام گفتن آن، تاکید بر روی هر دو بخش کلمه به طور متوازن باشد.

  4. نکات نگارشی: اگر کلمه در میان متن قرار گیرد، توجه به نشانه‌های نگارشی مانند کاما، نقطه و... بسیار مهم است. همچنین به نکات مربوط به فاصله‌گذاری توجه کنید.

  5. مترادف‌ها و antonyms: شناخت مترادف و ضد آن نیز می‌تواند در فهم بهتر این کلمه کمک کند. برای مثال، «دامدار» می‌تواند به عنوان مترادف در نظر گرفته شود.

رعایت این نکات به شما کمک خواهد کرد که در استفاده از کلمه «گله‌دار» دقت بیشتری داشته باشید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. گله‌دار با مهارت تمام، دام‌های خود را در دشت‌های وسیع رهبری می‌کند.
  2. مادرش همیشه به او یادآوری می‌کرد که گله‌دار باید مسئول و دلسوز باشد.
  3. در فصل بهار، گله‌دار تصمیم به کوچ به مراتع تازه گرفت تا دام‌هایش بهترین تغذیه را دریافت کنند.

واژگان مرتبط: گله دار، چوپان، دام دار، رمه دار، کشیش، گاو چران، گاودار

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری