گیر
licenseمعنی کلمه گیر
معنی واژه گیر
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(بن مضارعِ گرفتن)
مختصات:
(اِمص .)
الگوی تکیه:
S
نقش دستوری:
صفت
آواشناسی:
gir
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
230
شمارگان هجا:
1
دیگر زبان ها
انگلیسی
snag | trap , hitch , entanglement , bug , fix , impediment , gripe , impasse , embroglio , holdback , holdfast , kink , obstacle , scrape , tanglement , stuck
ترکی
sıkışmak
فرانسوی
bloqué
آلمانی
gesteckt
اسپانیایی
atascado
ایتالیایی
incollato
عربی
عقبة | مشكلة , عقبة خفية , الجذل بقية الغصن المقطوع , نتوء , شق , تعلق
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "گیر" در زبان فارسی معانی و کاربردهای مختلفی دارد و بستگی به سیاق جملات میتواند به شکلهای گوناگون مورد استفاده قرار گیرد. در زیر به برخی از قواعد نگارشی و نحوه استفاده از این کلمه اشاره میشود:
-
معنی و کاربرد:
- "گیر" به معنی گرفتار شدن، به دام افتادن، یا توقف در جایی است. به عنوان مثال:
- "در ترافیک گیر کردم."
- میتواند به عنوان یک فعل، اسم و یا صفت استفاده شود.
- "گیر" به معنی گرفتار شدن، به دام افتادن، یا توقف در جایی است. به عنوان مثال:
-
نحو و صرف:
- به عنوان فعل: "گرفتار شدن"، "گرفتن"، "گذاشتن در وضعیت گیرا"
- به عنوان اسم: "گیرنده"، "گیره" (در مورد اشیاء)
-
استفاده در عبارات:
- در ترکیبهای مختلف میتواند معنیهای متفاوتی بگیرد؛ مثلاً "گیر دادن" به معنی ایجاد مزاحمت یا مشکلات برای کسی است.
- "گیر کردن" معمولاً به معنای به دام افتادن است.
-
نگارش:
- در نگارش، لازم است دقت کنید که کلمه "گیر" به درستی در سیاق جملات قرار گیرد و معانی مختلف آن به درستی انتخاب شود.
- نکات نگارشی:
- اگر "گیر" به عنوان اسم خاص به کار برود (مثلاً نام یک مکان یا شخص) میتوانید آن را با حرف بزرگ آغاز کنید.
- در نوشتار رسمی، از استفادهی نادرست یا غیررسمی "گیر" پرهیز کنید و در نظر داشته باشید که معانی آن با توجه به بافت جمله تغییر میکند.
به طور کلی، برای استفاده صحیح از کلمه "گیر" در نگارش فارسی، توجه به سیاق جملات و معانی مختلف آن بسیار مهم است.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- من در نوار ترافیک گیر کردهام و نمیتوانم به موقع به جلسه برسم.
- وقتی به دفتر کارم رسیدم، متوجه شدم که کلیدم را جا گذاشتهام و در آن جاگیر شدهام.
- او به خاطر بحثهای بیپایان در گروه چت، در فکرهایش گیر کرده بود و نمیتوانست تمرکز کند.