جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

na(e)hādan
set  |

نهادن

معنی: ۱. گذاشتن: دست بر دست نهاد.
۲. قرار دادن.
۳. بستن.
۴. عرضه کردن؛ پیش نهادن.
۵. [قدیمی] تعبیه کردن؛ نصب کردن؛ کار گذاشتن.
۶. [قدیمی] گستردن؛ پهن کردن.
۷. [قدیمی] پاشیدن؛ ریختن.
۸. [قدیمی] ترتیب دادن؛ برپا کردن.
۹. [قدیمی] تسلیم کردن.
۱۰. [قدیمی] به حال خود گذاشتن؛ واگذاشتن.
۱۱. [قدیمی] جمع کردن؛ ذخیره کردن؛ انبار کردن.
۱۲. [قدیمی] تخصیص دادن؛ جدا کردن؛ کنار گذاشتن.
۱۳. [قدیمی] خلق کردن؛ آفریدن.
۱۴. [قدیمی] تٲلیف کردن.
۱۵. [قدیمی] تقدیر کردن؛ مقرر کردن: ♦ ریزی از چاشنیِ کام به کامم نرسید / روزی‌ای کآن ننهاده‌ست قدر می‌نرسد (خاقانی: ۵۲۴).
۱۶. (مصدر لازم) [قدیمی] مقدر شدن.
۱۷. [قدیمی] هموار کردن.
۱۸. [قدیمی] برابر دانستن؛ مساوی شمردن.
۱۹. [قدیمی] منعقد کردن؛ بستن.
۲۰. [قدیمی] نسبت دادن؛ منسوب کردن.
۲۱. [قدیمی] متوجه کردن؛ معطوف کردن: ♦ به علم و خواندن قرآن نهاده‌ای دل و گوش / جز از تو گوش نهاده به بانگ بربط و نای (فرخی: ۳۸۵).
۲۲. [قدیمی] جماع کردن: ♦ دنیا وفا ندارد لولی‌وشی‌ست این زن / گر رو کند و گر پشت می‌بایدش نهادن (سعید اشرف: لغت‌نامه: نهادن).
۲۳. [قدیمی] دوختن.
۲۴. [قدیمی] دادن (نام، لقب، و مانندِ آن).
۲۵. (مصدر لازم) [قدیمی] قرار گذاشتن.
۲۶. [قدیمی] فرا دادن؛ سپردن.
۲۷. [قدیمی] فرض کردن؛ محسوب کردن؛ تصور کردن.
۲۸. [قدیمی] قائل شدن.
۲۹. [قدیمی] فرو افکندن؛ انداختن.
۳۰. [قدیمی] جاری کردن؛ روان کردن.
۳۱. (مصدر لازم) [قدیمی] حکم کردن؛ فرمان دادن.
۳۲. [قدیمی] ادا کردن؛ گذاردن.
۳۳. [قدیمی] مرسوم کردن.
... ادامه
951 | 0
مترادف: 1- قراردادن، گذاشتن، نصب كردن 2- مقرر كردن، مواضعه كردن، وضع كردن، وضع 3- قرارگذاشتن، قرادادبستن، معاهده بستن 4- تعيين كردن، معين كردن 5- ادا كردن، پرداختن
متضاد: برداشتن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (مصدر متعدی) ‹نهیدن›
مختصات: (نِ یا نَ دَ) (مص م .)
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 110
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
set | invest , putting
عربی
مجموعة | طقم , جهاز , تشكيلة , عصابة , إتجاه الريح , طقم اواني , جهاز تلفزيون أو راديو , ديكور زخرفة , شوط تنس , ماتش , أدوات المائدة , ميل , نزوع , دائرة , إخراج , حفلة , محدد , مروى فيه , مصمم , ضار , عنيف , متلاحم , وضع , ضبط , حدد , ثبت , أسس , قرر , بدأ , عرض , استقر , تأهب , أجبر العظم , دخر , استهل , هيأ المائدة , أخرج , حدد موعدا , رتب , ركب , اعتبر , ربط , تلاءم , جمد , روج الإشاعات , تحضن البيض , دبر , سجل رقما قياسيا , حرض , غرب , رصع , إنجبر للعظم , وازن بين , رقص وجها لوجه , تعيين
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "نهادن" در زبان فارسی به معنای قرار دادن یا گذاشتن چیزی است و از نظر دستوری می‌توان به اصول زیر توجه کرد:

  1. نحو و ساختار جمله: "نهادن" معمولاً به عنوان یک فعل استفاده می‌شود و می‌تواند در جملات مختلف به کار رود. به عنوان مثال:

    • من کتاب را روی میز نهادن.
  2. صرف فعل: "نهادن" از نظر صرف به اشکال مختلفی تغییر می‌کند. صرف آن در زمان‌های مختلف به صورت زیر است:

    • حال: می‌نهم
    • گذشته: گذاشتم
    • آینده: خواهم نهادن
  3. تطابق فاعل و فعل: در جملاتی که "نهادن" به کار می‌رود، فاعل باید با فعل تطابق داشته باشد.

    • مثال: او کتاب را نهاد.
  4. نکات نگارشی: زمانی که از "نهادن" در نوشتار استفاده می‌شود، بهتر است جمله به صورت واضح و بدون ابهام باشد و همچنین باید به قواعد سایر اجزای جمله مانند حرف اضافه و قید دقت کرد:

    • درست: کتاب را روی میز گذاشت.
    • نادرست: او کتا روی میز نهاد.
  5. استفاده از مترادف‌ها: کلمه "نهادن" مترادف‌هایی دارد که می‌توان در جملات به کار برد. به عنوان مثال: گذاشتن، قرار دادن و ... .

با رعایت این اصول، می‌توانید استفاده صحیح و موثری از کلمه "نهادن" داشته باشید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او تصمیم گرفت کتاب را بر روی میز نهادن تا همه بتوانند از آن استفاده کنند.
  2. معلم وظیفه دارد تا دانش‌آموزان را تشویق به نهادن هدف‌های بلندپروازانه کند.
  3. برای حفظ نظم در کلاس، مدیر فرمان داد که قوانین جدیدی نهادن شود.

واژگان مرتبط: قرار دادن، قرار گرفته، نشاندن، نصب کردن، غروب کردن، سرمایه گذاری کردن، گذاردن، خریدن، خرید کردن، اعطاء کردن، سرمایه گذاردن

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


وب سایت لام تا کام جهت نمایش استاندارد و کاربردی در تمامی نمایشگر ها بهینه شده است.

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری