یکزبان
licenseمعنی کلمه یکزبان
معنی واژه یکزبان
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | one -way | ||
عربی | طريقة واحدة | ||
ترکی | tek dilli | ||
فرانسوی | monolingue | ||
آلمانی | einsprachig | ||
اسپانیایی | monolingüe | ||
ایتالیایی | monolingue | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه «یکزبان» در زبان فارسی به نظام نگارشی و قواعد زبانی خاصی وابسته است. در زیر به نکات مهم در مورد این واژه و نحوه استفاده از آن اشاره میشود:
اگر سوال خاصی درباره کاربرد یا نکات نگارشی دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم! | ||
واژه | یکزبان | ||
معادل ابجد | 90 | ||
تعداد حروف | 6 | ||
تلفظ | yekzabān | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [مجاز] | ||
آواشناسی | yekzabAn | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی عمید | ||
نمایش تصویر | معنی یکزبان | ||
پخش صوت |
۱. همصدا؛ همآواز. کلمه «یکزبان» در زبان فارسی به نظام نگارشی و قواعد زبانی خاصی وابسته است. در زیر به نکات مهم در مورد این واژه و نحوه استفاده از آن اشاره میشود: ساختار کلمه: «یکزبان» از دو بخش «یک» و «زبان» تشکیل شده است. «یک» عدد و «زبان» اسم است. این ترکیب به معنای زبانی است که به یک زبان خاص اشاره دارد. نحوه نوشتن: واژه «یکزبان» به صورت متصل نوشته میشود، زیرا «یک» به عنوان پیشوند به «زبان» متصل شده و یک مفهوم جدید را به وجود میآورد. در اینجا فاصله بین «یک» و «زبان» وجود ندارد. نقش دستوری: این واژه معمولاً به عنوان صفت یا قید به کار میرود و میتواند به توصیف زبانی خاص یا وضعیت یک زبان اشاره کند. مثال: برای نمونه، میتوان از این واژه در جملات زیر استفاده کرد: اگر سوال خاصی درباره کاربرد یا نکات نگارشی دیگری دارید، خوشحال میشوم کمک کنم!
۲. هماهنگ؛ متفق.
〈 یکزبان شدن: (مصدر لازم) [مجاز]
۱. هماهنگ شدن؛ متحد شدن.
۲. [قدیمی] با خلوص نیت رفتار کردن.
〈 یکزبان گردیدن: (مصدر لازم) [مجاز] = 〈 یکزبان شدن
one -way
طريقة واحدة
tek dilli
monolingue
einsprachig
monolingüe
monolingue