آسانگیر
licenseمعنی کلمه آسانگیر
معنی واژه آسانگیر
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | easygoing, lenient, permissive, easy going | ||
عربی | هادئ، متمهل، منزل هادىء، مريح، كان مرتاح، عيشة رغيدة | ||
ترکی | kolay ve kesintisiz ilerleme | ||
فرانسوی | facile à vivre | ||
آلمانی | unbeschwerte | ||
اسپانیایی | de trato fácil | ||
ایتالیایی | di buon carattere | ||
مرتبط | بی قید، اسان، اسان گیر، ملایم، ملین، با گذشت، بامدارا، مجاز، روا | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "آسانگیر" به عنوان یک ترکیب در زبان فارسی استفاده میشود. برای رعایت قواعد فارسی و نگارشی در مورد این کلمه، نکات زیر را در نظر بگیرید:
رعایت این نکات به فهم بهتر و ارتباط موثرتر کمک خواهد کرد. | ||
واژه | آسانگیر | ||
معادل ابجد | 342 | ||
تعداد حروف | 7 | ||
تلفظ | 'āsāngir | ||
نقش دستوری | صفت | ||
ترکیب | (صفت) [مقابلِ سختگیر] [قدیمی] | ||
آواشناسی | 'AsAngir | ||
الگوی تکیه | WWS | ||
شمارگان هجا | 3 | ||
منبع | فرهنگ فارسی عمید | ||
نمایش تصویر | معنی آسانگیر | ||
پخش صوت |
آنکه کارها و پیشامدها را بر خود آسان گیرد و سهل شمارد؛ سهلانگار. کلمه "آسانگیر" به عنوان یک ترکیب در زبان فارسی استفاده میشود. برای رعایت قواعد فارسی و نگارشی در مورد این کلمه، نکات زیر را در نظر بگیرید: شکست گیومه: اگر "آسانگیر" در متنی قرار میگیرد که باید به عنوان یک اصطلاح خاص معرفی شود، استفاده از گیومه میتواند مناسب باشد. خط فاصله: در این ترکیب، خط فاصله (-) برای جدا کردن دو بخش "آسان" و "گیر" استفاده شده است. این خط فاصله نشاندهنده این است که دو بخش، به صورت یک واژه مرکب در آمدهاند. معنی و مفهوم: کلمه "آسانگیر" معمولاً به معنای فرد یا ابزاری است که کار را آسانتر میکند یا به سادهتر شدن یک فرآیند کمک میکند. در متون تخصصی بهتر است که معنای مورد نظر روشن شود. استفاده صحیح در جملات: هنگام استفاده از این کلمه در جملات، باید به ساختار جمله و توافق آن با قواعد زبانی توجه شود. به عنوان مثال: تلفظ: برای جلوگیری از سردرگمی، در نوشتهها بهتر است که تلفظ کلمه به درستی رعایت شود. رعایت این نکات به فهم بهتر و ارتباط موثرتر کمک خواهد کرد.
easygoing, lenient, permissive, easy going
هادئ، متمهل، منزل هادىء، مريح، كان مرتاح، عيشة رغيدة
kolay ve kesintisiz ilerleme
facile à vivre
unbeschwerte
de trato fácil
di buon carattere
بی قید، اسان، اسان گیر، ملایم، ملین، با گذشت، بامدارا، مجاز، روا