آماسیدن
licenseمعنی کلمه آماسیدن
معنی واژه آماسیدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر لازم) ‹آماهیدن› [قدیمی]
مختصات:
(دَ) (مص ل .)
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
166
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
sacrifice
ترکی
toplamak
فرانسوی
rassembler
آلمانی
zu sammeln
اسپانیایی
reunir
ایتالیایی
raccogliere
عربی
تضحية | ذبيحة , قربان , أضحية , ضحية , خسارة , فدى , ضحى , باع بخسارة , قرب بأضحية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "آماسیدن" به معنای ورم کردن یا متورم شدن است و در زبان فارسی به عنوان یک فعل به کار میرود. در اینجا چند نکته در مورد قواعد و نگارش این کلمه آورده شده است:
-
فارغ از شکل صرفی: "آماسیدن" فعل است و به شکلهای مختلفی مانند "آماسید"، "آماسیده" و غیره صرف میشود. شکل مصدر آن "آماسیدن" است.
-
استفاده از آن در جملات: این کلمه معمولاً در جملات به صورت فعل به کار میرود. به عنوان مثال:
- پای او پس از آسیب دیدن آماسید و نتوانست راه برود.
-
نکات نگارشی:
- این کلمه به صورت جدا نوشته میشود و لازم نیست که به حروف دیگر یا کلمات دیگر متصل شود.
- در نوشتن جملات، توجه به زمان فعل (گذشته، حال، آینده) مهم است و باید با سایر عناصر جمله هماهنگ باشد.
- نکات معنایی:
- کلمه "آماسیدن" معمولاً در متون علمی یا پزشکی برای توصیف ورمهای بافتی به کار میرود.
با توجه به این نکات، میتوانید به راحتی از کلمه "آماسیدن" به درستی در نگارش و گفتار خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در اثر حساسیت به گرده گلها، بینیام شروع به آماسیدن کرد و از خواب بیدار شدم.
- پزشک به من توصیه کرد که برای کاهش آماسیدن در ناحیه گلو، چای داغ بنوشم.
- پس از تلاش زیاد در تمرینات ورزشی، عضلات پاهایم به شدت آماسیده بودند و نیاز به استراحت داشتم.