جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

peysepār
traveler  |

پی‌سپار

معنی: ۱. رهسپار؛ رونده؛ راهرو؛ پی‌سپارنده: ♦ باد بهار بین که چو فراش چست‌ خاست / بر دشت و کوه شد به گه صبح پی‌سپار (ابن‌یمین: ۸۳).
۲. (صفت مفعولی) = پاسپار
〈 پی‌سپار کردن: (مصدر متعدی) لگدمال کردن؛ پایمال کردن.
500 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت فاعلی) ‹پی‌سپر› [قدیمی]
مختصات:
آواشناسی:
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 275
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
traveler | traveller , passar
ترکی
takip etmek
فرانسوی
suivi
آلمانی
nachverfolgen
اسپانیایی
hacer un seguimiento
ایتالیایی
seguito
عربی
المسافر | مسافر , المتجول , المندوب المتجول , الجوال
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پی‌سپار" یک فعل در زبان فارسی است که به معنای "تسلیم کردن" یا "تحویل دادن" به کار می‌رود. این کلمه از ترکیب دو بخش "پی" و "سپار" تشکیل شده است. در نگارش این کلمه، باید به قواعد زیر توجه کرد:

  1. فاصله و هجاء: "پی‌سپار" باید به صورت جدا از دیگر کلمات نوشته شود. در حالتی که در ترکیب با سایر واژه‌ها قرار می‌گیرد، معمولاً به صورت متصل و بدون فاصله نوشته نمی‌شود.

  2. نقطه‌گذاری: اگر "پی‌سپار" در میانه جمله قرار بگیرد، باید توجه شود که با دیگر واژه‌ها به درستی ترکیب شود و نقطه‌گذاری متن به هم نریزد.

  3. صرف و نحوه استفاده: این کلمه به عنوان فعل دارای صرف‌های مختلفی است و می‌تواند در زمان‌های مختلف (گذشته، حال، آینده) مورد استفاده قرار گیرد. توجه به قاعده صرف افعال مهم است.

  4. نوشتار صحیح: حتماً نوشته شود "پی‌سپار" و از نوشتن آن به شکل‌های نادرست یا بدون حروف جداکننده (مثل "پیسپار") پرهیز شود.

با رعایت این نکات می‌توان به شکل صحیح و دقیق از کلمه "پی‌سپار" در نوشتار استفاده کرد.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
  1. او تصمیم گرفت تا پروژه تحقیقاتی‌اش را به استادش پی‌سپارد تا نظر او را درباره‌ی آن بداند.
  2. در این مقاله، نویسنده به موضوعاتی می‌پردازد که لازم است به نسل آینده پی‌سپار شود.
  3. مسئولان به این نتیجه رسیدند که مسئولیت‌های بیشتری را باید به تیم جدید پی‌سپار کنند تا کارها به نحو احسن پیش برود.

واژگان مرتبط: مسافر، سیاح، رهنورد، سیار، پی سپار رهنورد، پی سپار

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری