جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×
از نسخه‌ی هوش مصنوعی لام تا کام دیدن فرمایید؛ دنیای جدیدی منتظر شماست! لام تا کام هوشمند

pišro[w]
pioneer  |

پیشرو

معنی: ۱. پیشوا؛ راهنما.
۲. کسی که جلو برود و دیگران از عقب او حرکت کنند؛ پیش‌رونده: ♦ همچنان می‌شدند در تک‌وتاب / پسرو آهسته، پیشرو به‌شتاب (نظامی۴: ۶۷۰).
۳. (موسیقی) [قدیمی] نوعی تصنیف بدون شعر که حکم پیش‌درآمد یا آواز ضربی را داشته است.
2469 | 0
مترادف: پرچمدار، پيشاهنگ، پيشتاز، پيشقدم، پيشگام، زعيم، طليعه، مقدم
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت فاعلی)
مختصات:
الگوی تکیه: WS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: piSrow
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 518
شمارگان هجا: 2
دیگر زبان ها
انگلیسی
pioneer | precursor , forerunner , progenitor , pathfinder , futurist , harbinger , chief , herald , antecessor , fugleman , outrider , postilion , postillion , van , front man , progressive
ترکی
ilerici
فرانسوی
progressive
آلمانی
progressiv
اسپانیایی
progresivo
ایتالیایی
progressivo
عربی
رائد | ريادي , طلائعي , من الأوائل , أصلي , الرائد , طليعي
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پیشرو" به معنای کسی یا چیزی است که در مسیر یا رشته‌ای پیشتاز و جلوتر از دیگران قرار دارد. در نگارش فارسی و استفاده از این کلمه، نکات زیر را باید در نظر داشت:

  1. معناشناسی: پیشرو به معانی مختلفی مانند رهبر، پیشتاز، مبتکر و نوآور نیز می‌تواند به کار رود. توجه به سیاق جمله و گفتمان اهمیت دارد.

  2. نوشتار صحیح: کلمه "پیشرو" باید به شکل صحیح و بدون هیچ گونه اشتباه املایی نوشته شود.

  3. استفاده در جملات: می‌توان این کلمه را در جملات به صورت اسم به کار برد:

    • "این شرکت به عنوان پیشرو در صنعت فناوری شناخته می‌شود."
    • "او پیشروی خوبی در زمینه تحقیقات علمی است."
  4. قید و صفات: می‌توان از این کلمه به عنوان صفت نیز استفاده کرد:

    • "این کتاب پیشرویی در زمینه ادبیات معاصر به شمار می‌رود."
  5. تنوع زبانی: بسته به بافت اجتماعی و فرهنگی، ممکن است از معادل‌های دیگری نیز استفاده شود. به عنوان مثال، در زبان محاوره‌ای ممکن است از واژه‌های دیگری به جای "پیشرو" استفاده شود، ولی در متون رسمی و ادبی، "پیشرو" مناسب‌تر است.

  6. ساختار جمله: در جملات باید توجه شود که "پیشرو" به درستی در ساختار جمله قرار گیرد و معنا را به خوبی انتقال دهد.

در نهایت، ضمناً مهم است که با توجه به بافت و نوع نوشتار، از این کلمه به درستی و به عنوان یک واژه‌ی هوشمند و مثبت استفاده کنیم.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "پیشرو" در جمله آورده شده است:

  1. شرکت ما به عنوان یک شرکت پیشرو در صنعت فناوری اطلاعات شناخته می‌شود.
  2. او با ایده‌های نوآورانه‌اش به یکی از پیشروان در زمینه تحقیقات پزشکی تبدیل شد.
  3. این مقاله به بررسی ویژگی‌های یک رهبر پیشرو در سازمان‌ها می‌پردازد.
  4. پیشرو بودن در علم و فناوری نیازمند نوآوری و ریسک‌پذیری است.
  5. این گروه هنری به عنوان پیشرو در سبک جدید موسیقی شناخته می‌شود.

اگر نیاز به مثال‌های بیشتری دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: پیشگام، پیشقدم، سرباز مهندس، ماده متشکله جسم جدید، جد، نمونه، پدر بزرگ، راه یاب، بلد راه، کاشف، منادی، قاصد، جلو دار، رئیس، فرمانده، سر، سالار، سید، جارچی، خبر رسان، پیشوا، قائد، سرمشق، پیش اهنگ، راهنما یا یساول پست، چاپار، چابک سوار نامهرسان، نوعی کلاه زنانه، پیشقراول، بال جناح

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری