جستجو در بخش : سوال جواب منابع اسلامی لغت نامه ها قوانین و مصوبات نقل قل ها
×

فرم ورود

ورود با گوگل ورود با گوگل ورود با تلگرام ورود با تلگرام
رمز عبور را فراموش کرده ام عضو نیستم، می خواهم عضو شوم
×

×

آدرس بخش انتخاب شده


جهت کپی کردن میتوانید از دکمه های Ctrl + C استفاده کنید
رویداد ها - امتیازات
در حال بارگذاری
×

رویداد ها - امتیازات

برای بررسی عملکرد فعالیت و امتیازات خود باید در وب سایت وارد باشید. در صورت عضویت از بخش بالای صفحه وارد شوید، در غیر این صورت از دکمه پایین، مستقیم به صفحه ثبت نام وارد شوید.

×
×

piškesvat
protagonist  |

پیش‌کسوت

معنی: ۱. (ورزش) کسی که در زورخانه و کارهای ورزشی بیش از دیگران سابقه دارد.
۲. (تصوف) مقام کسی که مقامش بالاتر از مرید و فروتر از شیخ است.
3291 | 0
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب: (صفت) [فارسی. عربی]
مختصات:
الگوی تکیه: WWS
نقش دستوری: صفت
آواشناسی: piSkesvat
منبع: فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد: 798
شمارگان هجا: 3
دیگر زبان ها
انگلیسی
protagonist | ringmaster , veteran
ترکی
kıdemli
فرانسوی
vétéran
آلمانی
veteran
اسپانیایی
veterano
ایتالیایی
veterano
عربی
بطل الرواية | نصير , زعيم قضية ما , محرك قضية ما , الممثل الأول في مسرحية
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)

کلمه "پیش‌کسوت" در زبان فارسی به معنای فردی بود که در یک حرفه یا فعالیت خاص سابقه و تجربه بیشتری دارد و به همین دلیل مورد احترام است. در نوشتن این کلمه، چند نکته نگارشی و قواعدی وجود دارد:

  1. فاصله‌گذاری: کلمه "پیش‌کسوت" با یک خط تیره (مربوط به ترکیب اضافی) نوشته می‌شود. بنابراین باید آن را به صورت "پیش‌کسوت" تایپ کنید و نه "پیش کسوت" یا "پیشکسوت".

  2. تلفظ: این کلمه معمولاً به صورت [piːʃkæsˈvot] تلفظ می‌شود.

  3. نحوه استفاده: این کلمه می‌تواند به عنوان اسم به کار رود؛ مثلاً: "او یک پیش‌کسوت در زمینه آموزش است."

  4. معنای مرتبط: در متن‌های رسمی یا ادبی، معمولاً به افراد با تجربه و دانش قبلی که در یک حوزه خاص فعالیت دارند، "پیش‌کسوت" اطلاق می‌شود.

مجموعه این نکات کمک می‌کند تا به درستی از کلمه "پیش‌کسوت" در نگارش و گفتار استفاده کنید.

مثال برای واژه (هوش مصنوعی)

البته! در اینجا چند مثال برای کلمه "پیش‌کسوت" در جمله آورده شده است:

  1. پیش‌کسوتان در این رشته با تجربیات خود به جوانان کمک می‌کنند.
  2. او به عنوان یک پیش‌کسوت در حوزه هنر، همیشه مورد احترام همکارانش بوده است.
  3. در مراسمی به پاس قدردانی از پیش‌کسوتان تیم، جوایزی اهدا شد.
  4. چند پیش‌کسوت در زمینه آموزش زبان انگلیسی در این کارگاه سخنرانی کردند.
  5. پیش‌کسوتان ورزشی می‌توانند راهنمای خوبی برای ورزشکاران جوان باشند.

اگر به مثال‌های بیشتری نیاز دارید، خوشحال می‌شوم کمک کنم!


واژگان مرتبط: پیش کسوت، بازیگر عمده، سر دسته، پیشقدم، رئيس سیرك، رئيس گود

500 کاراکتر باقی مانده

جعبه لام تا کام


لام تا کام نسخه صفحه کلید نیز راه اندازی شده است. شما با استفاده از کلیدهای موجود بر روی صفحه کلید دستگاهتان می توانید با وب سایت ارتباط برقرار کنید.
لیست کلید های میانبر

تبلیغات توضیحی


عرشیان از کجا شروع کنم ؟
تغییر و تحول با استاد سید محمد عرشیانفر

تبلیغات تصویری