تٲبید
licenseمعنی کلمه تٲبید
معنی واژه تٲبید
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی]
مختصات:
آواشناسی:
منبع:
فرهنگ فارسی عمید
معادل ابجد:
416
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
take
ترکی
tabid
فرانسوی
tabid
آلمانی
tabid
اسپانیایی
tabid
ایتالیایی
tabid
عربی
أخذ | تناول , حمل , قبل , تطلب , شارك , تعود , استلم , استولى , اقتضى , أسر , اختار , احتل , رافق , بدأ , استعاد , اشترى , أمسك ب , حقق , نال , أدرك , إستحوذ على , استمر , صور , قبل التحدى للمبارزة , الأخذ , صورة , دخل , غنيمة , فاجأ , يأخذ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "تَبِید" در زبان فارسی به معنای "آتش کردن" یا "سوزاندن" است و به شکلهای مختلفی در متنها استفاده میشود. از آنجایی که این واژه به اندازهای خاص نیست، نکات زیر برای استفاده صحیح از آن مفید است:
قواعد نوشتاری و نگارشی:
-
تجزیه و تحلیل کلمه:
- "تَبِید" از دو بخش "تَ" و "بید" تشکیل شده است. این ترکیب موجب میشود که آوای کلمه به خوبی شنیده شود و مفهوم آن واضح باشد.
-
نحو و صرف:
- این کلمه معمولاً در جملات به کار میرود و باید طبق ساختار جملات فارسی صرف و نحو آن رعایت شود.
-
مخالف نویسی:
- هنگام نگارش، توجه کنید که کلمه در متن به درستی و به عنوان فعل استفاده شود. برای مثال: "آتش را تَبِید."
-
استفاده از واژگان هممعنی:
- میتوانید از واژگان هممعنی یا معادلهای آن برای تنوع در نوشتار استفاده کنید، مانند "سوزاندن" یا "آتش زدن".
- جملات نمونه:
- "او تصمیم گرفت تا برگهای خشک را تَبِید."
- "برای اینکه غذا خوب بپزد، باید آن را به آرامی تَبِید."
نکات نگارشی:
- فاصلهگذاری: هنگام نگارش، فاصلهها و نشانههای نگارشی را بهدرستی رعایت کنید تا متن از وضوح بیشتری برخوردار باشد.
- استفاده در شعر و ادبیات: در متون ادبی و شعری میتوان از این واژه برای ایجاد تصاویری زندهتر استفاده کرد.
- نکتههای معنایی: دقت کنید که برای بیان مفهوم درست و واضح، بافت جمله را صحیح انتخاب کنید.
اگر سوال یا موضوع خاصتری در مورد این کلمه دارید، خوشحال میشوم بیشتر کمک کنم!
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- پس از محاکمه، او به تٲبید در یک جزیره دورافتاده محکوم شد.
- زندگی در تٲبید برای او تجربهای سخت و دشوار بود.
- بسیاری از شخصیتهای سیاسی تاریخ به دلایل مختلف به تٲبید افتادهاند.