پاشیدن
licenseمعنی کلمه پاشیدن
معنی واژه پاشیدن
نمایش تصویر
اطلاعات بیشتر واژه
ترکیب:
(مصدر متعدی) ‹پاچیدن›
مختصات:
(دَ)
آواشناسی:
منبع:
واژگان عامیانه
معادل ابجد:
367
شمارگان هجا:
دیگر زبان ها
انگلیسی
spray | sprinkle , pour , infuse , sparge , strew , spatter , besprinkle , bestrew , inseminate , perfuse , spurt , dust
ترکی
sıçrayan
فرانسوی
éclaboussures
آلمانی
spritzen
اسپانیایی
salpicar
ایتالیایی
schizzi
عربی
رذاذ | رش , رشاش , رشاشة , غضن , باقة , شىء شبيه بالغصن المزهر , وابل , رش الشعر , نضح , دهن بالرش , رذذ
تشریح نگارش (هوش مصنوعی)
کلمه "پاشیدن" در زبان فارسی به معنای پخش کردن یا ریختن مایعات یا ذرات بهطور پراکنده است. در اینجا چند نکته نگارشی و قاعده مربوط به استفاده از این کلمه را بررسی میکنیم:
-
صرف فعل: "پاشیدن" یک فعل است و در زمانهای مختلف صرف میشود. بهطور مثال:
- زمان حال: میپاشد
- زمان گذشته: پاشید
- زمان آینده: خواهد پاشید
-
قیدهای مربوط: این فعل ممکن است با قیدها یا صفات مختلف ترکیب شود تا معنا را دقیقتر کند. مثلاً:
- "آب را به آرامی پاشید."
- "او نمک را روی غذا پاشید."
-
مفاهیم مرتبط: در استفاده از "پاشیدن" میتوان به مفاهیم و زمینههای مختلفی اشاره کرد مانند پاشیدن رنگ، پاشیدن ادویه، و غیره.
-
نکات نگارشی:
- در نوشتار رسمی و ادبی، بهتر است جملات بهگونهای ساخته شوند که از تکرار بیمورد کلمه "پاشیدن" پرهیز شود.
- اگر بخواهید مفهوم را تقویت کنید، میتوانید از واژگان همخانواده یا مترادف استفاده کنید، مانند "پخش کردن" یا "ریختن".
- شیوهی انتقال احساس: بسته به سیاق، این کلمه میتواند بار احساسی خاصی داشته باشد. مثلاً "پاشیدن عطر" ممکن است حس تازگی و طراوت را القا کند، در حالی که "پاشیدن آب" ممکن است به تغذیه گیاهان اشاره داشته باشد.
با رعایت این نکات نگارشی و دستوری میتوانید از کلمه "پاشیدن" به شکلی مؤثر و کارآمد در جملات خود استفاده کنید.
مثال برای واژه (هوش مصنوعی)
- در روز بارانی، بچهها با خوشحالی آب را پاشیده و در گل و لای بازی کردند.
- او ادویههای خوشمزه را به طور یکنواخت بر روی غذا پاشید تا طعم بهتری بگیرد.
- هنگام برگزاری جشن تولد، مهمانان به هوا بادکنکهای رنگی پاشیدند و فضایی شاداب ایجاد کردند.