تحفه
licenseمعنی کلمه تحفه
معنی واژه تحفه
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1-اسم 2- ارمغان، پيشكش، رهاورد، سوغات، كادو، هديه 3- طرفه، كمياب، نادر، نفيس 4- بديع، تازه، نو | ||
انگلیسی | present, rarity, curio, trove, taqfah | ||
عربی | الحالي، حاضر، موجود، حالي، جار، غير غائب، حضر، عرض، قدم، تجلى، هدى، قلد، ترشح، قدم نفسه، منح، هدية، الآن، اليوم، مضارع، الزمن الحاضر، هبة، عطاء منحة | ||
ترکی | hediye | ||
فرانسوی | cadeau | ||
آلمانی | geschenk | ||
اسپانیایی | regalo | ||
ایتالیایی | regalo | ||
مرتبط | زمان حال، هدیه، زمان حاضر، تقدیم، پیشکش، کمیابی، ندرت، نایابی، کمی، چیز کمیاب، چیز غریب، عتیقه، گنجینه، چیز پیدا شده | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "تحفه" در زبان فارسی به معنای هدیه یا بخشش است و میتواند در جملات مختلف به کار رود. در ادامه به چند نکته نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه اشاره میشود:
استفاده مناسب از این کلمه میتواند به زیبایی نوشتار شما بیفزاید. | ||
واژه | تحفه | ||
معادل ابجد | 493 | ||
تعداد حروف | 4 | ||
تلفظ | tohfe | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [عربی: تحفَة، جمع: تُحَف] | ||
مختصات | (تُ فِ) [ ع .تحفة ] (اِ.) | ||
آواشناسی | tohfe | ||
الگوی تکیه | WS | ||
شمارگان هجا | 2 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی تحفه | ||
پخش صوت |
صفتی است که به چیزی یا کسی داده میشود که بیشتر از آن چیزی که واقعا ارزش دارد باور شده هست. کلمه "تحفه" در زبان فارسی به معنای هدیه یا بخشش است و میتواند در جملات مختلف به کار رود. در ادامه به چند نکته نگارشی و دستوری مربوط به این کلمه اشاره میشود: نحوهی نوشتن: "تحفه" به صورت صحیح با حرف "ت" و "ح" و "ف" نوشته میشود و نیازی به حرکات خاص ندارد، مگر در موارد خاص مانند متنهای ادبی یا متون خاص که تکیه بر تلفظ اهمیت دارد. جمعبندی: جمع "تحفه" به صورت "تحف" است. مثال: "او چند تحفه برای مهمانان آورد." نقطهگذاری: در جملات، اگر "تحفه" در انتهای جمله بیاید، باید به قواعد نقطهگذاری دقت کرد. به عنوان مثال: "او تحفهای زیبا برای من آورد." کاربرد واژه: "تحفه" یک کلمه ادبی و با بار معنایی مثبت است و معمولاً در متون ادبی، شعر، و داستانها به کار میرود. به عنوان مثال: "این تحفه یادگاری از دوستی قدیمی است." استفاده مناسب از این کلمه میتواند به زیبایی نوشتار شما بیفزاید.
اگه کسی فکر کنه که از دماغ فیل افتاده و ادّعا زیاد میکنه، تحفه بهش اطلاق میشه.
پرداختن و انرژی گذاشتن رو چیزی که اون قدرا ارزش نداره.
1-اسم
2- ارمغان، پيشكش، رهاورد، سوغات، كادو، هديه
3- طرفه، كمياب، نادر، نفيس
4- بديع، تازه، نو
present, rarity, curio, trove, taqfah
الحالي، حاضر، موجود، حالي، جار، غير غائب، حضر، عرض، قدم، تجلى، هدى، قلد، ترشح، قدم نفسه، منح، هدية، الآن، اليوم، مضارع، الزمن الحاضر، هبة، عطاء منحة
hediye
cadeau
geschenk
regalo
regalo
زمان حال، هدیه، زمان حاضر، تقدیم، پیشکش، کمیابی، ندرت، نایابی، کمی، چیز کمیاب، چیز غریب، عتیقه، گنجینه، چیز پیدا شده