توپ
licenseمعنی کلمه توپ
معنی واژه توپ
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- گوي لاستيكي 2- گلوله 3- آتشبار، سلاح جنگي، جنگافزار سنگين ودور برد 4- طاقه 5- تشر، معاتبه | ||
انگلیسی | ball, cannon, gun, roll, bluff, ordnance | ||
عربی | كرة، حفلة راقصة، رصاصة، نزهة، جسم مستدير من الإنسان، لعبة من ألعاب الكرة، تكور، كور، كتل | ||
ترکی | top | ||
فرانسوی | balle | ||
آلمانی | ball | ||
اسپانیایی | pelota | ||
ایتالیایی | palla | ||
مرتبط | بال، گوی، توپ بازی، رقص، استوانه، لوله، تصادم دو توپ، تفنگ، ششلول، تلمبه دستی، سرنگ امپول زنی و امثال ان، نورد، گردش، فهرست، چرخش، پرتگاه، سرازیری کنار رودخانه وغیره، چاخان، قمپز، فریب، مهمات، ساز و برگ، توپخانه | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "توپ" در زبان فارسی به عنوان یک اسم و به معنای شیء گرد که معمولاً در بازیها استفاده میشود، کاربرد دارد. در ادامه به نکات و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم:
با رعایت این قواعد میتوان به درستی از کلمه "توپ" در جملات فارسی استفاده کرد. اگر سوال خاصی دارید یا به اطلاعات بیشتری در این زمینه نیاز دارید، لطفاً بفرمایید. | ||
واژه | توپ | ||
معادل ابجد | 408 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | tup | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (اسم) [ترکی] | ||
مختصات | (اِ.) | ||
آواشناسی | tup | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی توپ | ||
پخش صوت |
هر چیزی که عالی باشد ... کلمه "توپ" در زبان فارسی به عنوان یک اسم و به معنای شیء گرد که معمولاً در بازیها استفاده میشود، کاربرد دارد. در ادامه به نکات و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم: نقطهگذاری: هنگامی که از "توپ" در یک جمله استفاده می کنید، باید به قواعد نقطهگذاری توجه کنید. به عنوان مثال: جمع بسته شدن: برای جمع بستن کلمه "توپ" از پسوند "-ها" استفاده میشود: حروف اضافه: کلمه "توپ" را میتوان با حروف اضافه مختلف استفاده کرد: قید و صفت: همچنین میتوان از این کلمه در ترکیب با قیدها و صفات استفاده کرد: با رعایت این قواعد میتوان به درستی از کلمه "توپ" در جملات فارسی استفاده کرد. اگر سوال خاصی دارید یا به اطلاعات بیشتری در این زمینه نیاز دارید، لطفاً بفرمایید.
1- گوي لاستيكي
2- گلوله
3- آتشبار، سلاح جنگي، جنگافزار سنگين ودور برد
4- طاقه
5- تشر، معاتبه
ball, cannon, gun, roll, bluff, ordnance
كرة، حفلة راقصة، رصاصة، نزهة، جسم مستدير من الإنسان، لعبة من ألعاب الكرة، تكور، كور، كتل
top
balle
ball
pelota
palla
بال، گوی، توپ بازی، رقص، استوانه، لوله، تصادم دو توپ، تفنگ، ششلول، تلمبه دستی، سرنگ امپول زنی و امثال ان، نورد، گردش، فهرست، چرخش، پرتگاه، سرازیری کنار رودخانه وغیره، چاخان، قمپز، فریب، مهمات، ساز و برگ، توپخانه