خسته

معنی کلمه خسته

معنی واژه خسته

معنیدایره تحت پوشش این واژه حقیقتا گسترده است، اما در مورد افراد، به انسان هایی گفته می شود که علی رغم داشتن امکانات و شرایط لازم، برای رسیدن به هدف تلاش نمی کنند، یا کلا از زندگی دلسرد شده اند.

آدم های خسته تقریبا صحنه آهسته اند، کمتر حرف می زنند، کوه دردند، و بارزترین ویژگی شان گشادی مفرط است.
مترادف1- ازپاافتاده، كمتوان، فرسوده، كوفته 2- فگار، مجروح 3- درمانده، زله، عاجز، كسل، مانده، بيطاقت، وامانده
متضادسرحال، قبراق
انگلیسیtired,exhausted,weary,sick,wearied,jaded,strained,harassed,spent,aweary,wearying,forworn,ill,jadish,weariful,wounded,all-in,chewed-up,cut-up,way-worn
عربیمتعب، سئم، مرهق، منهك، تعبان، بايخ، مليل، مبتذل، بال
ترکیyorgun
فرانسویfatigué
آلمانیmüde
اسپانیاییcansado
ایتالیاییstanco

کرگدن هم هیکلش رو داره هم زورش رو داره بشه سلطان جنگل، اما "خسته" است، می فهمی؟    -بهروز نمیاد کوه؟  -نه بابا، اون خسته تر از این حرفهاست...