دار
licenseمعنی کلمه دار
معنی واژه دار
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
مترادف | 1- صلابه، صليب 2- بيت، خانه، سرا، مقر، مكان، منزل 3- چوب | ||
انگلیسی | gallows,scaffold | ||
عربی | مشنقة، مشانق، حملا ت البنطلونات، المشنقة | ||
ترکی | sahip olmak | ||
فرانسوی | avoir | ||
آلمانی | haben | ||
اسپانیایی | tener | ||
ایتالیایی | avere | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "دار" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی به کار رود و در جملات مختلف کاربردهای متفاوتی داشته باشد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم:
با توجه به این نکات، میتوان با کلمه "دار" به شیوهای صحیح و مؤثر در نگارش و گفتار استفاده کرد. | ||
واژه | دار | ||
معادل ابجد | 205 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | dār | ||
نقش دستوری | اسم | ||
ترکیب | (بن مضارعِ داشتن) | ||
مختصات | (ص فا.) | ||
آواشناسی | dAr | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی دار | ||
پخش صوت |
نام محله ایست در یکی از توابع استان کاشان که برای خودش ی کشور خودمختار محسوب گشته بسیار خطرناک و خوش اب ست پاتوق گنده لاتان شهر و محل تولد غیرت مندان شهر است کلمه "دار" در زبان فارسی میتواند به معانی مختلفی به کار رود و در جملات مختلف کاربردهای متفاوتی داشته باشد. در اینجا به برخی از قواعد و نکات نگارشی مرتبط با این کلمه میپردازیم: استفاده به عنوان فعل: "دار" شکل صرف شده فعل "داشتن" است. به عنوان مثال: استفاده به عنوان اسم: "دار" در برخی از ترکیبها به عنوان اسم به کار میرود. به طور مثال: تلفظ و املا: در نوشتار فارسی، باید به تلفظ صحیح و املای کلمه توجه شود. "دار" به صورت "دار" نوشته میشود و نباید به اشتباه نوشته شود. ترکیبهای خاص: کلمه "دار" معمولاً در ترکیب با دیگر کلمات به کار میرود، مثلاً: پیشوند و پسوندها: این کلمه میتواند با پسوندها و پیشوندهای مختلف همراه شود. به عنوان مثال: با توجه به این نکات، میتوان با کلمه "دار" به شیوهای صحیح و مؤثر در نگارش و گفتار استفاده کرد.
1- صلابه، صليب
2- بيت، خانه، سرا، مقر، مكان، منزل
3- چوب
gallows,scaffold
مشنقة، مشانق، حملا ت البنطلونات، المشنقة
sahip olmak
avoir
haben
tener
avere