است
licenseمعنی کلمه است
معنی واژه است
اطلاعات بیشتر واژه | |||
---|---|---|---|
انگلیسی | ace, is | ||
عربی | ذرة كمية قليلة جدا، بارِع | ||
ترکی | dır-dir | ||
فرانسوی | est | ||
آلمانی | ist | ||
اسپانیایی | es | ||
ایتالیایی | È | ||
مرتبط | ذره، اس، نقطه، ذره کوچک، رتبهء اول، ستاره یا قهرمان تیمهای بازی، بودن | ||
تشریح نگارشی | تشریح نگارش (هوش مصنوعی) کلمه "است" یکی از مهمترین و پرکاربردترین فعلها در زبان فارسی است. در ادامه به چند نکته در مورد استفاده و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم:
به طور کلی، "است" یکی از اجزای اساسی جملات در زبان فارسی است و توجه به کاربرد آن به درستی میتواند به بهبود مهارتهای نگارشی کمک کند. | ||
واژه | است | ||
معادل ابجد | 461 | ||
تعداد حروف | 3 | ||
تلفظ | [']ast | ||
نقش دستوری | فعل اسنادی | ||
ترکیب | (فعل) | ||
مختصات | ( ~.) (اِ.) | ||
آواشناسی | 'ast | ||
الگوی تکیه | S | ||
شمارگان هجا | 1 | ||
منبع | واژگان عامیانه | ||
نمایش تصویر | معنی است | ||
پخش صوت |
وقتی کسی میخواهد جمله ای یا کلمه ای را بگوید ولی نمیتواند کامل بیان کند یا تپق بزند یا یادش برود و خلاصه یهو به تته پته بیوفتد .. کلمه "است" یکی از مهمترین و پرکاربردترین فعلها در زبان فارسی است. در ادامه به چند نکته در مورد استفاده و قواعد نگارشی مرتبط با این کلمه اشاره میکنم: کاربرد در جملات: "است" به عنوان فعل بودن، در جملات حال و برای توصیف وضعیت یا ویژگیها به کار میرود. مانند: "او معلم است." نکته در ساختار جملات: در جملات خبری، "است" معمولاً در انتهای جمله قرار میگیرد و به معنای وجود یا اتفاق افتادن چیزی است. نحوه صرف: "است" صرف فعل "بودن" در زمان حال برای سوم شخص مفرد است. برای سایر اشخاص صرفهای مختلفی دارد. به عنوان مثال: استفاده در جملات منفی: برای ساخت جملات منفی، "است" به "نیست" تبدیل میشود. مانند: "او معلم نیست." جملات سوالی: در جملات سوالی، "است" معمولاً در انتهای جمله قرار میگیرد. مانند: "او معلم است؟" به طور کلی، "است" یکی از اجزای اساسی جملات در زبان فارسی است و توجه به کاربرد آن به درستی میتواند به بهبود مهارتهای نگارشی کمک کند.
اطرافیان بلافاصله مداخله کرده ازین کلمه استفاده کرده و جمله اش را تمام میکنند و...
ace, is
ذرة كمية قليلة جدا، بارِع
dır-dir
est
ist
es
È
ذره، اس، نقطه، ذره کوچک، رتبهء اول، ستاره یا قهرمان تیمهای بازی، بودن